Skip to main content

در کشورهای در حال توسعه، هر سال به میزان 05 میلیون نفر بر جمعیت شهری اضافه شده که پیرو آن تقاضاهای مسکن و خدمات شهری مطرح می­شود. بسیاری از توسعه­های شهری به صورت خود به خودی و بی­برنامه اتفاق می­افتد. دربسیاری از شهرها، مسایل بهداشت محیط زیست، تبدیل به بحران شده است . فاضلاب­های سطحی، زهکشی، جمع­آوری زباله و تجهیزات دفع در فضای نامطلوب هستند. اگرچه میزان پوشش جمعیت با آب سالم در شهرهای مختلف افزایش یافته است، اما تعداد مطلق جمعیتی که به آب سالم و سیستم­های فاضلاب دسترسی دارند در نتیجه کیفیت محیط زیست به شدت دارای مسأله است. فقر همراه با رشد سریع جمعیت، فشار مضاعفی را بر محیط زیست از طریق اثرات بر جنگل­ها، خاک و آلودگی هوا گذاشته است. نرخ رشد جمعیت با 2 و 1 درصد سال در کشورهای فقیر ، موجبات عدم سرمایه­گذاری در بخش­های آموزشی، حفاظت خاک و دیگر فعالیت­های زیست محیطی می­شود و این امر توسعه پایدار نیست (White, 1994).

نظریه توسعه پایدار، حاصل بحث­های طرفدارن محیط زیست درباره مسائل زیست محیطی به خصوص محیط زیست شهری که به دنبال نظریه (توسعه پایدار) برای حمایت از منابع محیطی ارائه شد، می‌باشد. توسعه پایدار شهری نیازمند شناسایی محدودیت­های محیطی برای فعالیت­های انسانی در ارتباط با شهرها و تطبیق روش­های طراحی در این محدودیت­ها است. در این نظریه موضوع نگهداری منابع برای حال و آینده از طریق استفاده بهینه از زمین و وارد کردن ضایعات به منابع تجدید­ناپذیر مطرح است (Blowers, 1994).

به طور کلی می­توان توسعه پایدار را در عناصر و گروه­های زیر مورد بررسی و ارزشیابی قرار داد:

  • برابری بین نسل ها و درون نسل ها
  • حفاظت از محیط طبیعی
  • استفاده از حداقل منابع غیرقابل تجدید
  • جامعه خود اتکا
  • بقای اقتصادی و تنوع
  • ارضای نیازهای اساسی افراد جامعه
  • رفاه فردی
  • توزیع بهینه خدمات و امکانات به نفع تمامی اقشار و گروه­های جامعه

نظریه توسعه پایدار شهری موضوع­های جلوگیری از آلودگی­های محیط زیست شهری و ناحیه­ای، کاهش ظرفیت­های تولید محیط محلی، ناحیه­ای و ملی حمایت از بازیافت­ها، عدم حمایت از توسعه زیان­آور و از بین بردن شکاف میان فقیر و غنی را مطرح می­کند. همچنین راه رسیدن به این اهداف را با برنامه­ریزی اهمیت بسیاری می­دهد و معتقد است دولت­ها باید از محیط زیست شهری حمایت همه جانیه­ای کنند. این نظریه پایداری شکل شهر، الگوی پایداری سکونتگاه­ها، الگوی مؤثر حمل و نقل در زمینه مصرف سوخت و نیز شهر را در سلسله مراتب ناحیه شهری بررسی می کند. زیرا ایجاد شهر را فقط برای لذت شهر نشینان می داند. میان توسعه پایدار و مقوله قدرت ارتباط تنگاتنگی وجود دارد تا جایی که برخی متعقدند عدالت اجتماعی و تعادل زیست محیطی لازم وملزوم یکدیگرند و تحقق یکی بدون دیگری غیرممکن است. توسعه پایدار شهری را می‌توان بهره وری در استفاده بهینه از زمین و تشویق بر بهره گیری مجدد از ساختمان‌ها دانست که امکان عدالت گستری اجتماعی، در بستر فضا و برابری اجتماعی را محقق گرداند و با فراهم نمودن امکانات رفاهی، اجتماعی، خدمات شهری و حقوق شهروندی، بهبود کیفیت زیست محیطی شهری و رضایت شهروندی را ممکن گرداند. بر این اساس شهرسازی بایستی به عنوان ابزاری مؤثر برای اجرا و تحقق سیاست‌های ملّی و محلّی فرصت‌هایی مطلوب را برای استفاده بهینه از منابع انرژی زمین و محیط زیست در ساختار شهری ارایه کند تا به ایجاد سکونت گاهی امکان دهد که نه تنها زندگی مطلوب و شایسته برای نسل حاضر بلکه نسل‌های آینده را نیز فراهم می‌کند بلکه پایداری کره زمین و روح انسانی را نیز تضمین می‌نماید (بحرینی، 1385). حقیقت این است که نمی‌توان شهر پایدار را با دقت و وضوح تصویر کرد و در نتیجه راهکارهای دستیابی به آن را مشخص ساخت. زیرا از یک سو، مقوله پایداری از مقیاس جهانی تا مقیاس محلی (که شهر در این مقیاس است) همبسته است و ازسوی دیگر، هنوز بر سر پیامدهای بسیاری از اقدامات و فرایندهای توسعه، نظریات متناقضی وجود دارد. بنابراین شهرپایدار نه به شیوهای اقتدارگرایانه و از “بالا”، بلکه به گونه ای مردم سالارانه و از “پایین” ساخته شود. نگرش توسعه پایدار بر این اندیشه است که فن آوری نمی تواند هر گونه کاهش منابع طبیعی را جبران سازد و سرمایه طبیعی مکمل سرمایه انسان ساخت است و در این راستا سازمان ملل از مبانی و دیدگاه مفهومی توسعه پایدار حمایت می کند و راه دستیابی به توسعه پایدار را وجود بسترهای فرهنگی مناسب می داند که با آموزش و آگاهی دادن به مردم می توان به آن دست یافت.