Skip to main content

عناصر شهر اسلامی

پس از انسان، قوانین و مقررات و آداب و شیوهها و رفتار و اخلاق اهل شهر قرار دارند که رابطه اهل شهر و همه اجزاء شهر را با یکدیگر و با طبیعت و ساختههای انسان و هستی را در قلمروهای معنوی و مادی حیات تنظیم میکنند و بالاخره کالبد شهر قرار دارد که متأثر از عامل شرایط خاص محیطی، اقتصادی، فنی علمی و هنری است (نقی زاده، 1387).

به این ترتیب میتوان گفت که یک شهرساز و به عبارتی کسانی که در ساختن یک شهر دخالت دارند و باید با همکاری یکدیگر عمل کنند بایستی برای سه موضوع اصلی تشکیل دهنده یک شهر به صورت توأمان و هماهنگ برنامه­ریزی کنند. اول “انسان­سازی” است که به آموزش رسمی و تزکیه اهل شهر در همه مراحل آموزش رسمی و غیر رسمی می­پردازد و حاصل آن ساختن (یا هدایت) روح انسان­ها و تعالی بخشیدن به آنهاست. این بخش از شهرسازی به تربیت انسان­هایی متوجه است که این انسان­ها سازنده دو بخش دیگر نیز بوده و حتی با ضعف احتمالی آنها قادر به رفع آن ضعف هستند. دوم “رفتارسازی” است که اگرچه ممکن است تعبیری نامانوس به نظر آید، اما مراد از آن تدوین مقررات و ضوابطی است که اهل تزکیه شده شهر براساس آن مشی میکنند و برپایه آنها با محیط و دیگران ارتباط برقرار می­کنند. این قوانین و مقررات اگر در جامعه­ای” تزکیه شده “تدوین شوند به صورت اخلاق (در جلوت و خلوت)، رفتار اهل شهر را شکل خواهد داد، اما اگر “تزکیه” ناقص باشد، حداقل این مقررات مدون (به صورت قانون) در منظر عام و در هدایت روابط ظاهری و عینی ایفای نقش می­کنند. سوم، “کالبد” است که براساس قوانین و مقررات بخش دوم ،فضا و کالبدی را پدید میآورد که بتواند مکان زندگی و فعالیت بخش اول (انسان) باشد (مقدم ابراهیم‌آباد، رهنما؛ 1389).

 

شهر اسلامی
عناصر شهر اسلامی

 

به این ترتیب می­توان گفت که برای ظهور شهر اسلامی، انطباق و همپوشانی سه “فضا”یا سه عنصر ضرورت دارد. این سه فضا عبارت ازفضای فکری،فضای عملی و فضای عینی یا فضای کالبدی.در حقیقت شهر اسلامی فقط کالبد نیست و علاوه بر “کالبد” دو مقوله مهم دیگر نیز در تعریف شهر اسلامی و تجلی آن ایفای نقش میکنند اصلیترین عنصر انسان (مؤمن) است که البته مهمترین مقوله مربوط به او نیز “وجه فکری”یا به عبارتی ایمان اوست. به این ترتیب است که می توان”ایمان”اهل یک شهر را مهمترین عامل و عنصرشکلدهنده و تعریف کننده “شهر اسلامی”نامید. عنصر بعدی”قوانین”حاکم بر شهر و بر همه روابطی است که بین انسانها و طبیعت. اگر این سه وجه یا سه قلمرو را به صورت دوایر : وآثار انسانی حاکماند (نقی زاده، 1387). متقاطعی نشان دهیم، بهترین حالت وقتی است که سه دایره بر هم منطبق باشند و بدترین حالت وقتی است که این دوایر هیچ نقطه مشترکی با یکدیگر نداشته باشند. دیگری شهری است که در آن مسلمانان در کالبدی اسلامی زیست می کنند که با عنایت با دستورات اسلامی بنا شده است و می توان را” شهری برای مسلمانان “نامید. سومین محدوده که آن را “شهر مسلمانی” مینامیم، نشانگر شهری است که در آن رفتار اسلامی جریان دارد و کالبد شهر نیز براساس اصول و ارزش های اسلامی ساخته شده است و بالاخره (فضای مشترک) سه دایره است که از آن به عنوان مصداق ” شهر اصیل اسلامی ” یاد می کنیم و در آن مسلمانان موحد براساس دستورات اخلاق اسلامی عمل و رفتار می کنند و توانسته­اند کالبد مناسبی را نیز به وجود آورند که تجلی گاه ارزش های اسلامی باشد و آنان را در مسلمان زیستن یاری نماید (همان : 47 ). سومین عامل کالبد شهر است که از آن به ” فضای عینی ” تعبیر می کنیم. این کالبد توسط انسان (فضای فکری) و با رفتار اسلامی (عمل و اخلاق اسلامی)، که تبیین کننده رابطه انسان با جهان خارج (اعم از جامعه ومحیط مصنوع و طبیعت) است، منجر به ایجاد فضا و محیطی می شود که در عین حالی که از اصول اسلامی نشأت گرفته­اند ، به این اصول اشاره دارند و انسان را در مسلمان زیستن کمک میکنند با توجه به مطالب فوق می توان گفت که سه عامل اصلی (انسان، روابط و کالبد) که در شکل گیری شهر اصیل اسلامی دخالت دارند که برنامه ریزی برای شکل دادن و ظهور جلوه آنها از عهده شهرسازان خارج است (طراحان و برنامه­ریزان شهری) در بهترین حالت فقط می توانند براساس قوانین و مقررات و اصول و ارزش های اسلامی به یکی از این سه عامل بپردازند و تنها برای ایجاد “کالبد شهر” برنامه ریزی و طراحی کنند و قوانین و ضوابطی را پیشنهاد د هند که البته همه این ها پس از تصویب مراجع ذی ربط قابل اعمال هستند (همان).

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه معماری و شهرسازی

0990-135-4771

 

ثبت سفارس