Skip to main content

دیپلماسی گردشگری

جایگاه دیپلماسی گردشگری کجاست؟

  • هدف دیپلماسی عمومی تقویت آن چیزی است که قدرت نرم یا هوشمند کشورها نامیده شده است. به زبان ساده، دیپلماسی عمومی می کوشد تصویر یک کشور را در نظام بین الملل بهبود بخشد. رابرت جرویس یکی از علمای معروف سیاست بین الملل معتقد است: در نظام بین الملل تصویر، مهم تر از واقعیت است. در سال های اخیر بسیار شنیده ایم که تصویر منفی ارائه شده از جمهوری اسلامی ایران در رسانه های غربی، تأثیر منفی بر روابط ایران با سایر دولت ها و حتی ملت ها گذاشته است. دیپلماسی عمومی بیشتر از آنکه دولت ها را مخاطب قرار دهد افکار عمومی و ملت ها را در کانون توجه خود قرار می دهد. دیپلماسی عمومی مستلزم ارتباط با گروه های مرجع، رهبران احزاب سیاسی، گروه های ذی نفوذ، نخبگان سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، علمی، رسانه ای به عنوان سازندگان افکار عمومی و کلیه شهروندان برای شکل دهی به افکار و هماهنگ سازی اذهان آنان با هدف سیاست خارجی است.از این منظردیپلماسی عمومی را تا حدی می توان شبیه تبلیغات به نفع یک دولت خاص دانست، لکن دیپلماسی عمومی قابل تقلیل به تبلیغات نیست؛ زیرا هدف آن تأثیرگذاری بلندمدت بر افکار عمومی است. برخی کارشناسان، دیپلماسی فرهنگی و رسانه ای و حتی تجاری را بخشی از دیپلماسی عمومی تلقی می کنند، لکن به نظر می رسد میان این مقوله ها تفاوت هایی وجود دارد. بر همین اساس معتقدیم دیپلماسی گردشگری علیرغم تعاملی که با دیپلماسی عمومی دارد، به طور کامل ذیل آن قابل تعریف نیست، زیرا: حوزه گردشگری به تنهایی حوزه ای وسیع و فراگیر است و لذا کسانی که در زمینه دیپلماسی عمومی تخصص دارند، الزاماً متخصص دیپلماسی گردشگری نیستند. آنها عمدتاً از زاویه سیاسی و رسانه ای به گردشگری می نگرند، حال آنکه گردشگری علاوه بر ابعاد تجاری و اقتصادی و رسانه ای، دارای ابعاد صنعتی و فرهنگی نیز هست.
  • ساختار سازمانی در نظر گرفته شده برای دیپلماسی عمومی هم برای تحقق اهداف دیپلماسی گردشگری کافی نیست. گردشگری با حوزه های متعددی نظیر هتلداری، حمل و نقل زمینی و هوایی و ریلی و دریایی،حوزه های محیط زیست، فرهنگی، کارگری، میراث فرهنگی، صنایع دستی، موزه و نظیر اینها ارتباط دارد و ساختار سازمانی در نظر گرفته شده برای دیپلماسی عمومی که معمولاً داخل وزارت خارجه است نمی تواند با همه این حوزه ها در ارتباط باشد و دیپلماسی گردشگری را به نحو کارآمد مدیریت کند.
  • واقعیت این است که در دیپلماسی گردشگری، سهم گردشگری به مراتب بیشتر از دیپلماسی است در حالی که در دیپلماسی عمومی سهم دیپلماسی بیشتر است. بنابراین می توان دیپلماسی عمومی را ذیل ساختار وزارت خارجه قرار داد. در حالی که این نکته درباره دیپلماسی گردشگری صادق نیست. در دیپلماسی گردشگری وزارت خارجه بیشتر نقش هماهنگ کننده دارد تا تصمیم گیرنده.
  • بخشی از وظایف دیپلماسی گردشگری مثل تأمین مالی، جذب سرمایه گذاری در بخش گردشگری، تأمین زیرساخت های فنی و صنعتی گردشگری اساساً خارج از حیطه وظایف دیپلماسی عمومی و دیپلما ت های عمومی است. از همین رو دیپلماسی گردشگری را نمی توان ذیل دیپلماسی عمومی جای داد. به این ترتیب می توان گفت: دیپلماسی عمومی می تواند شرایط لازم اما نه کافی را برای تحقق اهداف دیپلماسی گردشگری فراهم کند. فعال بودن دیپلماسی عمومی به خودی خود به معنای وجود دیپلماسی گردشگری و تحقق اهداف آن نیست.

 

دیپلماسی گردشگری؛ نگاهی به تجربه کشورهای چین و نپال

هم رسانی

فرصت ها و چالش‌ های دیپلماسی گردشگری از مهم ترین نکاتی است که می تواند در توسعه گردشگری تاثیر بسزایی داشته باشد. نگاهی به دیپلماسی گردشگری با گریزی به تجربه دو کشور چین و نپال که در دو دهه گذشته در این زمینه به شدت فعال بوده‌ اند خالی از لطف نیست.

به اعتقاد بسیاری از كارشناسان موفقیت یا شكست صنعت جهانگردی در هر كشور به طور مستقیم به اعمال سیاست های حمایتی دولت باز می گردد. به نحوی كه هر چه چتر حمایتی دولت نسبت به توریسم گسترده تر باشد، شكوفایی در این بخش هم بیشتر است.

در این میان فرصت ها و چالش‌ های دیپلماسی گردشگری از مهم ترین نکاتی است که می تواند در توسعه گردشگری تاثیر بسزایی داشته باشد. نگاهی به دیپلماسی گردشگری با گریزی به تجربه دو کشور چین و نپال که در دو دهه گذشته در این زمینه بشدت فعال بوده‌ اند خالی از لطف نیست.

گردشگری چین همزمان با رشد سریع اقتصاد این کشور از دهه 90 میلادی به این سو به سرعت به سوی رشد و توسعه گام برداشت. این رشد اقتصادی به گونه ای بوده که گردشگری داخلی دیگر نمی ‌توانست جوابگوی بازار تقاضا باشد و همین مقتضیات بازار تقاضا، گردشگری این کشور را به سوی توسعه گردشگری بین ‌المللی و جذب مسافران خارجی هدایت کرد و در کنار پذیرش مسافران چینی در دیگر کشورها، اقتصاد سایر کشورها نیز رونق گرفت.

در کنار همه این عوامل، افزایش و توسعه صنعت گردشگری چین مرهون نگرش واقع گرایانه بر این حقیقت است که گردشگری می‌ تواند در معاملات و چانه زنی ‌های سیاسی نقش موثری داشته باشد که خود مستلزم نظم و انظباط و یکپاچه سازی میان تفکر جدید بر خاسته از تعامل میان سیاست و گردشگری است.

اما این نقش و جایگاه سیاسی برای گردشگری خارجی چین بر 4 محور عمده نظری استوار است نخست جهانی سازی، چرا که گردشگری خارجی یک ضرورت قطعی در پاسخ به گرایشات جهانی سازی است.

طبق نظریه “ماریا فرانسیس لافانت” Marie-Francoise Lanfant، گردشگری بین‌المللی مبدل به یک پدیده تمام عیار اجتماعی شده و اکنون یک واقعیت بین ‌المللی اجتناب ناپذیر است.

محور دوم اقتصاد مختلط است که دولت چین با مدیریت و کنترل گردشگری خارجی، شرایط مطلوبی برای دولت چین ایجاد کرده است. محور سوم آثار ناشی از این سیاست‌ هاست که تاثیر اقتصاد بر گردشگری یکی از مهم ترین جنبه های آن است. چهارم قدرت نرم چین از طریق گردشگر خارجی است.

 

دیپلماسی گردشگری در نپال

استفاده از کانال‌ های دیپلماتیک برای ارتقای منافع اقتصادی از جمله گردشگری در نپال همواره اهمیتی جدی داشته است. زیرا کشور نپال به دلایل محدود کننده‌ ای چون موقعیت دشوار جغرافیایی، نبود توان نظامی، نبود فناوری ‌های نو و دلایلی دیگر در تعاملات بین‌المللی خود با جهان خارج بر جنبه های اقتصادی بیش از جنبه‌ های سیاسی تمرکز کرده و در دیپلماسی سیاسی هرگز بازیگر مهمی نبوده است.

اما در این چارچوب نیز نپال به عنوان نمونه برای ایجاد مزیت رقابتی در برابر دیگران بر ارتقای صنعت گردشگری و کسب درآمدهای سرشار مالی تمرکز کرد. از همان ابتدا در میان دیگر استراتژی ‌های ارتقای گردشگری در نپال، طرح تشکیل دفترهای نمایندگی گردشگری نپال در تمام کشورهای اروپایی و امریکایی و سپس توزیع راهنماهای ویژه برای تمام آژانس ‌های مسافرتی در تمام منطقه اروپا و امریکا به علاوه ژاپن، استرالیا و نیز در تمام بازارهای بزرگ آسیایی مورد توجه قرار گرفت.

در سال‌ های 95 سیاست گردشگری این کشور عمدتا بر بازارهای آسیایی تمرکز داشت که هدفش جذب گردشگر خارجی از کشورهای همسایه بنا نهاده شد و جذب گردشگر از دیگر کشورها اندک بود. بنابراین یکی دیگر از مواردی که مورد توجه قرار گرفت آن بود که شهروندان و اتباع نپال مقیم خارج از کشور را در کسب و کار گردشگری درگیر کند و با سهیم کردن آن‌ ها در سود مالی این صنعت، آنان را به نمایندگانی برای گردشگری نپال مبدل کند.

از سال 1999 دفتر گردشگری نپال با مشارکت بخش خصوصی و زیر نظر بخش دولتی تشکیل شد اما تلاش برای ارتقای گردشگری از طریق کانال‌ های دیپلماتیک بسیار ضعیف بود. از دیگر سو فعالیت سازمان‌ های گردشگری در دیگر کشورهای همسایه به شدت قدرتمند شده بود و نپال اکنون با رقبای بسیار قدرتمندی در منطقه مواجه شده بود.

مقصدهایی چون چین، سریلانکا، تایلند، مالزی، سنگاپور و ویتنام که به دلیل برخورداری از امکانات مالی کافی در شرق آسیا مزیت رقابتی را در این صنعت برای خود حفظ کردند.

از دهه 90 دیپلماسی اقتصادی مبدل به بخش مهمی از تعاملات سیاسی نپال با دیگر کشورهای جهان شد. اما دیپلماسی به عنوان یک هنر هدایت و پیشبرد مذاکرات با دیگر کشورها در منطقه و در سطح بین المللی برای حفظ امنیت ملی بیش از پیش مورد توجه دولت این کشور قرار گرفت.

در این مسیر مقامات مسئول در نپال دست به تشکیل کمیته عالی رتبه جهت همکاری های گسترده زدند. این کمیته تحت رهبری وزیر امور خارجه و دفتر نمایندگی ‌های آن در خارج از کشور، اهداف و طرح ‌های دیپلماسی اقتصادی این کشور را پیگیری و اجرا می‌ کند.

در این راستا ماموران دیپلماتیک این کشور که در 29 کشور ماموریت‌ های دیپلماتیک خود را بر عهده دارند، نقش موثری در این زمینه ایفا کردند. اما برای هدایت برنامه ‌ها و فرآیندهای پیش رو وزارت خارجه نپال ملزم است همکاری کافی با آژانس ‌های دیگر از جمله وزارت فرهنگ و گردشگری و هواپیمایی کشور داشته باشد.

البته ابتکار عمل بخش خصوصی نیز فراموش نشده است و کارشناسان بخش خصوصی و منابع و بازیگران مسلط در این صنعت با ایجاد مراکز فعال در کشورهای خارجی قصد دارند تا تصویر این کشور را به یک برند مهم در سطح جهانی مبدل کنند.

در یک جمع بندی کلی می توان گفت که جذب مشتریان بین المللی، از نزدیک ترین کشورهای همسایه آغاز می ‌شود که اصلی ‌ترین نقطه شروع هستند. یک اهرم دیپلماسی برای ارتقای گردشگری در کشورهای همسایه و دیگر کشورهای جهان راهکاری عملی و منطقی است. در شرایط رشد مداوم قدرت های منطقه ای، اکنون ما نیز می‌ توانیم با کمک بخش خصوصی، با حمایت نمایندگی های ایران در کشورهای مختلف خارجی، با شناخت و بهره گیری از مزیت نسبی خود در صنعت گردشگری و به ویژه در شرایط کنونی منطقه، با اعمال روش ‌های قدرتمند در مذاکرات دیپلماتیک، راهی به کسب درآمد از منابع مهم گردشگری بین المللی باز کنیم و از طریق جذب و افزایش ذخیره ارزی در نهایت منافع ملی خود را پیش ببریم. از دیگر سو به کمک گردشگری و روش‌های بازاریابی به ویژه شرکت فعال در نمایشگاه‌ های منطقه ‌ای و بین المللی، تصویر زیبا و معقولی چنان که در خور کشور ماست، به جهانیان ارائه دهیم.

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه گردشگری و توریسم

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

زلزله و آسیب پذیری شبکه معابر

در کشورهایی همچون ایران، تجربیات مخاطرات طبیعی نشان می‌دهد که مدیریت و تصمیم‌گیری پیش از وقوع زلزله و پس از آن، بسیار حائز اهمیت است. بسیاری از مناطق قدیمی و مرکزی شهرها در ایران، از شبکه معابر و خیابان‌های باریک رنج می‌برند. این وضعیت نه تنها ممکن است برای حمل و نقل مشکلاتی را ایجاد کند؛ بلکه بر فعالیت‌های پاسخگویی اضطراری پس از زلزله به علت انسداد جاده‌ها به وسیله آوار نیز تأثیر می‌گذارد (فرقانی و همکاران؛ 1394: 104).

در واقع، شبكه معابر يكي از مهمترين فاكتورهايي است كه در مديريت بحران وجود دارد. وقتي شبكه‌هاي ارتباطي كارآمد نباشد، به هنگام بروز حادثه‌اي غيرمترقبه به جاي اينكه راهگشاي مشكلات بوده و عبور و مرور را تسهيل نمايد خود به عنوان مشكلي بزرگ در جهت امداد رساني مطرح مي‌گردد. بر این اساس، بين مدت زمان رسيدن به محل وقوع حادثه و ميزان تلفات جاني رابطه مستقيمي حكم فرماست و اين امر عملاً نيازمند شبكه‌هاي ارتباطي كارآمد است. همچنین در صورتي كه شبكه‌ي ارتباطي شهر بعد از وقوع حوادث غيرمترقبه آسيب نبيند و كارآيي خود را حفظ كند، از تلفات اين نوع حوادث به ميزان زيادي كاسته خواهد شد. زيرا امكان گريز از موقعيت‌هاي خطرناك و دسترسي به مناطق امن فراهم خواهد شد (اصغری زمانی و همکاران؛ 1395: 142).

كشور ايران از جمله كشورهاي آسيب‌پذير از بلاياي طبيعي بويژه زلزله است. همواره ایران به منزله‌ی بخشی از کمربند کوه‌زایی آلپ هیمالیا همواره از لرزه‌خیزی بالایی در طول تاریخ برخوردار بوده است، به گونه ای که بخش‌های مختلف کشور توسط زمین لرزه‌های ویرانگر متعددی پیوسته تخریب شده است (نظم‌فر، عشقی چهاربرج به نقل از اهری؛ 1395: 50). از نظر جغرافیایی 90 درصد از کل پهنه‌ی کشور در معرض خطر زلزله قرار دارد. همچنین کشور ایران با داشتن حدود 1 درصد جمعیت دنیا، بیش از 6 درصد تلفات در بلایای طبیعی جهان را دارد. این درحالی است که در سال 2003، دفتر برنامه‌ریزی سازمان ملل، رتبه‌ی نخست تعداد زلزله‌های بالای 5/5 ریشتری را به ایران اختصاص داد (مهدوی‌نژاد، جوانرودی؛ 1391: 14).

اگرچه جلوگیری از پدیده‌ی زلزله امری غیر ممکن است، اما با اندیشیدن تدابیری می‌توان آسیب‌های ناشی از آن را به حداقل ممکن رسانید. در این راستا، آسیب‌شناسی لرزه‌ای شبکه ارتباطی و به ویژه معابر شهری، به عنوان یکی از عناصر کالبدی شهر، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است (عزیزی، همافر؛ 1391: 5).

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه جغرافیا و برنامه ریزی شهری

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

الگوي شهرسازي امروز

تکنولوژي به عنوان مهم ترين عامل برتري در شهر مدرن محسوب مي شود. الگوی شهرسازی امروز، تغييرات زيادي در شهر ايجاد نمود، هدف از گسترش تکنولوژي ايجاد رفاه براي مردم و ساکنين شهرها بود اما خود معضلي براي شهرهاي مدرن شد، تکنولوژي توانست شهرسازي را در مناطق مختلف اقليمي و فرهنگي را يکنواخت نمايد، گرما و سرما را کنترل نمايد. ولي مشکلات زيست محيطي، فرهنگي، انساني ايجاد نمود.

انرژي فراواني براي اين رفاه نياز بود تا توانست شهري يکنواخت با معماري مشابه توليد کند، انرژي مصرف در شهرهاي مدرن به حدي رسيده است که تا چند سال ديگر بحران انرژي به وجود خواهد آمد ، همچنين بر اساس قانون آنتروپي بازگرداندن اين انرژي خود انرژي زيادي را مي خواهد. بنابراين روند شهرسازي موجود هر چه جلوتر مي رود بحران هاي شهري بيشتر مي شود زماني آلودگي فقط آلودگي هوا بود ولي در حال حاضر آلودگي آب، خاک، صوتي و بصري نيز رسيده است. با آنکه سازمان­هاي مختلف فرهنگي هر روز گسترش مي يابند ولي از نظر فرهنگي معضلات شهري گسترش مي يابد معضلاتي مانند گسستگي خانواده ها، اعتياد، طلاق و خيلي از مشکلاتي که به وجود آمد هر چه قانون پيچيده تر و نيروهاي امنيتي بيشتر مي­شود امنيت نيز ضعيفتر مي شود. بحران وضع موجود از عدم تعادل در مصرف منابع می باشد (غلامی بیمرغ، زنگی آبادی؛ 1391: 179).

 

ایدئولوژی شهرسازی اسلامی

در هر مکتب و ايدئولوژي عدالت مفهومي و معنايي با توجه به اصول آن مکتب يا ايدئولوژي دارد در ايدئولوژيي ­هايي که مبناي انساني دارد عدل براي انسان مي باشد پس مفهومي کاملاً انساني دارد و نمي تواند مفهومي بالاتر داشته باشد. براي داشتن عدالت همان طور که اشاره شد روح ايمان نياز مي باشد تا شرک را از بين ببرد و با ايجاد عدل در جامعه آرامش و تسکين بر قلوب مردم جاري ساخت، بر همين اساس است که وظيفه هر رسولي و پيامبري ايجاد عدالت مي باشد. در مقابل شهر مدرن بر اساس روح اومانيستي مي باشد و انسان محور امور است بنابراين در ذات خود نابرابري به همراه دارد همين محوريت انسان در فرهنگ و ايدئولوژي بزرگترين عامل در عدم اجراي عدالت مي باشد زيرا شرک اصلي انسان محوري جديد مي باشد.

عدالت در اسلام هم مفهومي اجتماعي و هم مفهومي فردي دارد اما تفاوت آن در دين اسلام با ساير ايدئولوژي ها در توحيدي بودن آن است به طوري که در ايدوئولوژي غير ديني جنبة فردي آن به دليل اومانيسم و جنبة اجتماعي به خاطر ناسيوناليسم نمي تواند اجرا شود. براي رسيدن به الگوي در شهرسازي ما بايد به سه شاخص اصلي برسيم که شامل امنيت، عدالت و آسايش مي­شوند در واقع براي عموم مردم اين سه بايد رعايت شود اما عدالت در اسلام براي دشمن نيز بايد رعايت شود.

بنابراين عدالت اگر چه مجري آن در شهر مؤمن باشد ولي براي تمام ساکنين چه مؤمن و غير مؤمن و حتي دشمن بايد اجرا شود تا شهر به سعادت برسد. بنابراين عدالت برکتي به شهرها مي دهد که مردم را بي نياز مي کند و شهر را امن مي نمايد و رفاه را به همراه مي­آورد اما در شهر مدرن که بر اساس الگوي سرمايه داري مي باشد، شايد اين عدم تعادل در کشورهاي مبدأ آن کمتر باشد ولي در کشورهاي پيرو خود به خود منجر به عدم تعادل مي شود.

در واقع الگوي توسعه کنوني تبليغ شده براي شهرها که در تمام جهان گسترش يافته زهکشي شده براي صاحبان اين نوع سبک از توسعه مي باشد. بنابراين ما براي رسيدن به پيشرفت در شهرهاي خود نيازمند پيشرفت با وجة بومي مي باشيم که خود پيشرفت با الگوي اسلامي بدون عدالت منجر به شکست مي شود. در واقع بي عدالتي موجود در شهرهاي مدرن بحران هاي شهري و فراشهري را به وجود آورده است.

بحران­ هاي طبيعي مانند آلودگي ها و بحران هاي انساني مانند حاشيه نشيني، فقر شهري عامل اصلي آن بي عدالتي مي باشد. عدم تعادل در مصرف بحران هاي توليد زباله، دفع آن و مصرف بيش از حد انرژي و منابع را در پي داشت. بنابراين اگر تعادل و عدالت در الگوي شهرهاي اسلامي ايراني رعايت شود خيلي از بحران هاي شهري موجود را ما شاهد نيستيم (همان منبع).

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه معماری و شهرسازی

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

عناصر شهر اسلامی

پس از انسان، قوانین و مقررات و آداب و شیوهها و رفتار و اخلاق اهل شهر قرار دارند که رابطه اهل شهر و همه اجزاء شهر را با یکدیگر و با طبیعت و ساختههای انسان و هستی را در قلمروهای معنوی و مادی حیات تنظیم میکنند و بالاخره کالبد شهر قرار دارد که متأثر از عامل شرایط خاص محیطی، اقتصادی، فنی علمی و هنری است (نقی زاده، 1387).

به این ترتیب میتوان گفت که یک شهرساز و به عبارتی کسانی که در ساختن یک شهر دخالت دارند و باید با همکاری یکدیگر عمل کنند بایستی برای سه موضوع اصلی تشکیل دهنده یک شهر به صورت توأمان و هماهنگ برنامه­ریزی کنند. اول “انسان­سازی” است که به آموزش رسمی و تزکیه اهل شهر در همه مراحل آموزش رسمی و غیر رسمی می­پردازد و حاصل آن ساختن (یا هدایت) روح انسان­ها و تعالی بخشیدن به آنهاست. این بخش از شهرسازی به تربیت انسان­هایی متوجه است که این انسان­ها سازنده دو بخش دیگر نیز بوده و حتی با ضعف احتمالی آنها قادر به رفع آن ضعف هستند. دوم “رفتارسازی” است که اگرچه ممکن است تعبیری نامانوس به نظر آید، اما مراد از آن تدوین مقررات و ضوابطی است که اهل تزکیه شده شهر براساس آن مشی میکنند و برپایه آنها با محیط و دیگران ارتباط برقرار می­کنند. این قوانین و مقررات اگر در جامعه­ای” تزکیه شده “تدوین شوند به صورت اخلاق (در جلوت و خلوت)، رفتار اهل شهر را شکل خواهد داد، اما اگر “تزکیه” ناقص باشد، حداقل این مقررات مدون (به صورت قانون) در منظر عام و در هدایت روابط ظاهری و عینی ایفای نقش می­کنند. سوم، “کالبد” است که براساس قوانین و مقررات بخش دوم ،فضا و کالبدی را پدید میآورد که بتواند مکان زندگی و فعالیت بخش اول (انسان) باشد (مقدم ابراهیم‌آباد، رهنما؛ 1389).

 

شهر اسلامی
عناصر شهر اسلامی

 

به این ترتیب می­توان گفت که برای ظهور شهر اسلامی، انطباق و همپوشانی سه “فضا”یا سه عنصر ضرورت دارد. این سه فضا عبارت ازفضای فکری،فضای عملی و فضای عینی یا فضای کالبدی.در حقیقت شهر اسلامی فقط کالبد نیست و علاوه بر “کالبد” دو مقوله مهم دیگر نیز در تعریف شهر اسلامی و تجلی آن ایفای نقش میکنند اصلیترین عنصر انسان (مؤمن) است که البته مهمترین مقوله مربوط به او نیز “وجه فکری”یا به عبارتی ایمان اوست. به این ترتیب است که می توان”ایمان”اهل یک شهر را مهمترین عامل و عنصرشکلدهنده و تعریف کننده “شهر اسلامی”نامید. عنصر بعدی”قوانین”حاکم بر شهر و بر همه روابطی است که بین انسانها و طبیعت. اگر این سه وجه یا سه قلمرو را به صورت دوایر : وآثار انسانی حاکماند (نقی زاده، 1387). متقاطعی نشان دهیم، بهترین حالت وقتی است که سه دایره بر هم منطبق باشند و بدترین حالت وقتی است که این دوایر هیچ نقطه مشترکی با یکدیگر نداشته باشند. دیگری شهری است که در آن مسلمانان در کالبدی اسلامی زیست می کنند که با عنایت با دستورات اسلامی بنا شده است و می توان را” شهری برای مسلمانان “نامید. سومین محدوده که آن را “شهر مسلمانی” مینامیم، نشانگر شهری است که در آن رفتار اسلامی جریان دارد و کالبد شهر نیز براساس اصول و ارزش های اسلامی ساخته شده است و بالاخره (فضای مشترک) سه دایره است که از آن به عنوان مصداق ” شهر اصیل اسلامی ” یاد می کنیم و در آن مسلمانان موحد براساس دستورات اخلاق اسلامی عمل و رفتار می کنند و توانسته­اند کالبد مناسبی را نیز به وجود آورند که تجلی گاه ارزش های اسلامی باشد و آنان را در مسلمان زیستن یاری نماید (همان : 47 ). سومین عامل کالبد شهر است که از آن به ” فضای عینی ” تعبیر می کنیم. این کالبد توسط انسان (فضای فکری) و با رفتار اسلامی (عمل و اخلاق اسلامی)، که تبیین کننده رابطه انسان با جهان خارج (اعم از جامعه ومحیط مصنوع و طبیعت) است، منجر به ایجاد فضا و محیطی می شود که در عین حالی که از اصول اسلامی نشأت گرفته­اند ، به این اصول اشاره دارند و انسان را در مسلمان زیستن کمک میکنند با توجه به مطالب فوق می توان گفت که سه عامل اصلی (انسان، روابط و کالبد) که در شکل گیری شهر اصیل اسلامی دخالت دارند که برنامه ریزی برای شکل دادن و ظهور جلوه آنها از عهده شهرسازان خارج است (طراحان و برنامه­ریزان شهری) در بهترین حالت فقط می توانند براساس قوانین و مقررات و اصول و ارزش های اسلامی به یکی از این سه عامل بپردازند و تنها برای ایجاد “کالبد شهر” برنامه ریزی و طراحی کنند و قوانین و ضوابطی را پیشنهاد د هند که البته همه این ها پس از تصویب مراجع ذی ربط قابل اعمال هستند (همان).

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه معماری و شهرسازی

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

 

مفهوم فلسفي دکارت از فضا

يکي از ميراث‌هاي فلسفي و معروف دکارت که در شکل‌گيري علم فضا و يا جغرافياگرايي و بعضي از مکاتب شهري تاثير مهمي داشته است، دوآليسم جوهري اوست. وي معتقد بود که چون ما جوهر را از طريق دو خصلت[1] نسبتا متفاوت، يعني فکر و انبساط مي‌شناسيم، طبعا مي‌بايست دو جوهر متفاوت نيز وجود داشته باشد؛ معنوي و جسماني، ذهن و بدن. چون دکارت جوهر را شي‌اي موجود  تعريف مي‌کرد که به چيزي جز وجود خود نياز ندارد، جوهرهاي  دوگانه را مستقل از يکديگر لحاظ مي‌کرد. علم به ذهن و بدن و يا جوهر معنوي و جوهر جسماني بدون ارجاع به ديگري صورت مي‌گيرد. از تبعات اين دوآليسم، تفکر الهيات و علم در انديشه دکارت است. علم مي‌تواند ماهيت فيزيکي اجسام را جدا از رشته‌هاي ديگر مطالعه کند، چون جوهر مادي، قلمرو عملکردي خود را داراست و از زاويه قوانين خود فهم مي‌شود. خصلت ويژه‌اي که جوهر مادي را از جوهر روحاني جدا مي‌کند انبساط است و همانگونه که در نقل قول خود از دکارت مي‌آوريم، انبساط فضا، همسان انبساط در ساير اشياء مادي است و در ذيل قوانين مادي و مکانيکي يکسان عمل مي‌کند. اجسام زنده نيز به دليل برخورداري از انبساط، جزء دنياي مادي‌اند. در نتيجه اين اجسام بر پايه همان قوانين رياضي و مکانيکي عمل مي‌کنند که بر ساير اشياء در نظم مادي عالم حاکم است. دکارت معتقد است که تمام اعمال و رفتار حيوانات را مي‌توان با ملاحظات رياضي و مکانيکي تبيين کرد و بسياري از فعاليت‌هاي انسان نيز همانند حيوانات، مکانيکي است . لذا مي‌توان جسم انسان را به فيزيک تقليل داد (Stumpf,1989:236-247). همانگونه که اشاره شد اين ميراث فلسفي بر شکل‌گيري رويکردهايي در زمينه مباحث فضايي، تاثير عمده گذاشته است. به هرحال، در موضع مطلق يا جوهري از فضا، فضا جوهري مستقل است که واجد صفاتي از خود مي‌باشد. فضا از صفات خاصي برخوردار است چون پيوسته، کمي ، قابل نفوذ و ثابت است.

[1]Attnbute

 

سير تحول تاريخي مفهوم فضا

فضا مفهومي است که از ديرباز توسط بسياري از انديشمندان مورد توجه قرار گرفته و در دوره‌هاي مختلف تاريخي بر اساس رويکردهاي اجتماعي و فرهنگي رايج، به شيوه‌هاي گوناگون تعريف شده است. مصري‌ها و هندي‌ها با اينکه نظرات متفاوتي در مورد فضا داشتند، اما در اين اعتقاد اشتراک داشتند که هيچ مرز مشخصي بين فضاي دروني تصور (واقعيت ذهني) با فضاي بروني (واقعيت عيني) وجود ندارد. در واقع فضاي دروني و ذهني روياها، اساطير و افسانه ها با دنياي واقعي روزمره ترکيب شده بود. آنچه بيش از هر چيز در فضاي اساطيري توجه را به خود معطوف مي‌کند جنبه ساختي و نظام يافته فضاست. ولي اين فضاي نظام يافته مربوط به نوعي صورت اساطيري است که برخاسته از تخيل آفريننده مي‌باشد. در انديشه فيلسوفان يوناني، واژه فضا به معناي امروزي آن وجود نداشت. آنان  فضا را شيء بازتاب مي‌خواندند. پارميندز[1] وقتي که دريافت فضا به اين صورت را نمي‌توان تصور کرد آن را بدين دليل که وجود خارجي ندارد به عنوان حالتي ناپايدار معرفي کرد. لوسيپوس[2] نيز فضا را اگرچه از نظر جسماني وجود خارجي ندارد ليکن حقيقتي تلقي نمود. افلاطون مسئله را بيشتر از ديدگاه تيمائوس[3] بررسي کرد و از هندسه به عنوان علم الفضاء برداشت نمود. ولي آن را به ارسطو واگذاشت تا تئوري فضا (توپوز) را کامل کند. از نظر ارسطو فضا مجموعه‌اي از مکان‌هاست. او فضا را به عنوان ظرف تمام اشياء توصيف مي‌نمايد. ارسطو فضا را با ظرف قياس مي‌کند و آن را جايي خالي مي‌داند که بايستي پيرامون آن بسته باشد تا بتواند وجود داشته باشد و در نتيجه براي آن نهايتي وجود دارد. در حقيقت براي ارسطو فضا محتواي يک ظرف بود.

بعدها تئوري هاي مربوط به فضا بر اساس هندسه اقليدسي بيان مي‌شد بطوري که مشخصه تفکر يونانيان در مورد فضا در تفکرات اقليدس با هندسه اقليدسي قابل مشاهده است. با توجه به آنچه گفته شد، در يونان و بطور کلي در عهد باستان دو نوع تعريف براي فضا مبتني بر دو گرايش فکري قابل بررسي است:

تعريف افلاطوني که فضا را همانند يک هستي ثابت و از بين نرفتني مي‌بيند که هر چه بوجود مي‌آيد، داخل اين فضا جاي دارد. تعريف ارسطويي که فضا را به عنوان topos يا مکان بيان مي‌کند و آن را جزئي از فضاي کلي‌تر مي‌داند که محدوده آن با محدوده حجيمي که آن را در خود جاي داده است تطابق دارد. تعريف افلاطون موفقيت بيشتري از تعريف ارسطو در طول تاريخ پيدا کرد و در دوره رنسانس با تعاريف نيوتن تکميل شد و به مفهوم فضاي سه بعدي و مطلق و متشکل از زمان و کالبدهايي که آن را پر مي‌کنند در آمد.

جيوردانو برونو[4] در قرن شانزدهم با استناد از نظريه کپرنيک، نظريه‌هايي در مقابل نظريه ارسطو عنوان کرد. به عقيده او فضا از طريق آنچه در آن قرار دارد (جداره ها)، درک مي‌شود و به فضاي پيرامون يا فضاي مابين تبديل مي‌گردد. فضا مجموعه‌ای است از روابط ميان اشياء و آنگونه که ارسطو بيان داشته است، حتما نمي‌بايست که از همه سمت محصور و همواره نهايتي داشته باشد. در اواخر قرون وسطي و رنسانس، مجددا مفهوم فضا بر اساس اصول اقليدسي شکل گرفت. در قرن هفدهم و هجدهم، تجربه گرايي باروک و رنسانس، مفهوم پوياتري از فضا را بوجود آورد که بسيار پيچيده‌تر و سازماندهي آن مشکل‌تر بود. بعد از رنسانس به تدريج مفاهيم متافيزيکي فضا از مفاهيم مکاني و فيزيکي آن جدا و بيشتر به جنبه هاي متافيزيکي آن توجه شد، ولي برعکس در زمينه‌هاي علمي، مفهوم مکاني فضا پررنگ تر گشت. دکارت از تاثيرگذارترين انديشمندان قرن هفدهم، درحد فاصل بين دوران شکوفايي کليسا از يک سو و اعتلاي فلسفه اروپا از سوي ديگر مي باشد. در نظريات او بر خصوصيت متافيزيکي فضا تاکيد شده است ولي در عين حال او با تاکيد بر فيزيک و مکانيک، اصل سيستم مختصات راست گوشه (دکارتي) را براي قابل شناسايي کردن فاصله‌ها بکار برد که نمودي از فرضيه مهم اقليدس درباره فضا بود. هايدگر[5] يکي ديگر از فيلسوفان معاصر در تبيين واژه فضا (raum,rwm) بر اين عقيده است که فضا به معني جايي است که براي جاي‌ گيري آماده باشد. فضا به چيزي که محدوده و افق رهاست جا مي‌دهد. اين تعريف از فضا مي‌تواند تا حدودي با مفهوم مادي فضا، فضايي و جايي که هنوز توسط اشياء فضايي و مکاني صورت تحقق نيافته است، منطبق باشد. با اين حال هايدگر اين جا بين بعد مادي فضا و بعد صوري فضا تمايز قائل مي‌شود. او مي گويد که فضا در ذات خود همان است که از جا براي آن ساخته شده است. اين تعريف از فضا مستلزم تصوري از فضا است که صورت فضا پيش از اين که تحقق يابد، وجود داشته است که براي آن جا ساخته شود. اين تصوير از فضا صرفا آن را انتزاعي مي سازد زيرا براي آنکه براي فضا پيش از تحقق صوري آنجا بوجود آيد بايد آنرا صرفا در ذهن انتزاع کرد. بحث فضا در حيطه مباحث پست مدرنيته، با رويکرد انديشه‌هاي ميشل فوکو و آنري لوفبور (البته با نقش پررنگ تر فوکو)، شکل گرفت و در دهه 80 ميلادي سنت قديمي تاريخ‌گرايي در باب فضا (فضا به عنوان امري مرده، ثابت، غير ديالکتيک و بي تحرک)، به چالش کشيده شد که از مشخصات بارز پست مدرن، بي‌اعتبار کردن مفاهيم سنتي زمان و فضا است. به زعم کاستلز، مفهوم در جامعه شبکه‌اي با مفاهيم آن در جوامع ما قبل مدرن و يا حتي صنعتي تفاوت عمده‌اي دارد. کاستلز مي‌نويسد: انتقال آني اطلاعات، داده‌ها و سرمايه‌ها و امکان ارتباط همزمان ميان افراد در نقاط مختلف، عملا فواصل زماني را از ميان برداشته و نظم طبيعي دوران قديم يا چارچوب هاي مکانيکي جهان صنعتي را به کلي دگرگون ساخته است. مکان نيز به نوبه خود با مفهوم دسترسي يا عدم دسترسي به اطلاعات و ابزار انتقال و پردازش آن ارتباط پيدا کرده و به اين اعتبار حضور در مکان معناي تازه‌اي به خود گرفته است که مي‌توانند تعيين کننده ارتباط و اتصال شخص به جامعه شبکه‌اي و يا طرد و حذف او از اين مکان فراگير و در عين حال انحصاري به شمار آيد (کاستلز 1380 ، ج 18:1).

[1] Parmenides

[2] Leucippos

[3] Timaeus

[4] Giordano Bruno

[5] Heidegger

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه معماری و شهرسازی

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

شهر اسلامی

شهر محل سکونت انسان ها در کنار یکدیگر است که بنا به عوامل گوناگونی چون، فرهنگ، قومیت، ملیت، مذهب و … ، دارای ویژگی های خاص خود می باشد. بنابراین وقتی یک شهر را اسلامی می خوانیم، نقش مذهب و تاثیر آن در شکل گیری کالبد شهر، مورد توجه قرار خواهد گرفت. علاوه بر کالبد و نمای ظاهری، شهر دارای مفهوم و هویتی است که از پس مفاهیم آسمانی و ماورایی، پدیدار گشته و این روح معنوی و قدسی، جسم بی جان شهر را روحی تازه بخشیده که موجبات تجلی آرمان های معنوی در زندگی فردی را نیز فراهم کرده است.

شهر اسلامی دارای ویژگیهایی است که باید علاوه بر تامین نیازهای مادی انسانها، آنها را به سوی ارزشهای اسلامی نیز هدایت کند. از این رو اصول حاکم بر ساختار شهر باید برگرفته از صفات الهی باشد. یکی از این صفات عدل است که باید در سرتاسر شهر اسلامی( از نظرکمی و کیفی) قابل لمس باشد. عدالت حاکم بر شهر اسلامی، از روابط اجتماعی تا نحوه ایجاد شکل کالبد شهر و حتی مکانیابی آنها، نقش تعیین کننده ای در شهر دارد. از این رو و با توجه به تجلی سنت، مسجد به عنوان مصداق نمود عدل در شهر اسلامی شناخته شده است (حصیلی و بامداد، ۱۳۹۳).

نامیده شدن «شهر اسلامی» و اطلاق آن به شهرهاي مسلمانان (به ویژه «شهر اسلامی» رواج عنوان شهرهاي تاریخی ممالک اسلامی یا شهرهاي مسلمان نشین ،(از قرن نوزدهم میلادي و توسط مستشرقان آغاز که به شهرهاي ساخته شده توسط مسلمانان و محل زندگی آنان اطلاق «شهر اسلامی» شد. از آن دوران به بعد می شد، به مرور در نوشته ها و آثار مربوط به تتبعات شهري سکونتگاه هاي مسلمانان، بر این اساس که با حریم فیزیکی و یا ذهنی خاص خود تجلی جامعه فرهنگی متمایز از سایر تمدن ها هستند، در ادبیات غرب تثبیت شد (نقی زاده، 1390).

زندگی به شیوه اسلامی که مبتنی بر هدف تعالی انسان است، بدون تلاش در جهت به کار بستن دستورالعمل منطبق بر ارزش­هاي دینی، امکان پذیر نخواهد بود. در واقع قرآن (در آیه 205 سوره بقره) و نیز سنت، صریحاً بی نظمی در هرکدام از جنبه هاي زندگی را محکوم نموده و استفاده از تمامی امکانات و اقدامات سازمان یافته در جهت دستیابی به ارزش هاي اسلامی را ضروري می دانند. طراحی و مقررات شهرسازي (ساخت محیط)، که تأثیر بسزایی در تحقق و تقویت اصول اجتماعی اسلام دارد، یکی از این تلاش ها است. قرآن کریم به عنوان قانون اساسی دین اسلام و نیز بهترین نسخه شفابخش آلام روحی و جسمی انسان­ها که در بر گیرنده تمامی نیازهاي دنیوي، اخروي، فردي و اجتماعی انسان ها است، به مقوله شهر نیز توجه ویژه­اي داشته و در آیات بسیاري به این مسئله مهم پرداخته است، تا جایی که خداوند متعال دوبار به شهر قسم می­خورد: مراد از شهر در این آیات، شهر مکه معظم است.

شهر مکه به عنوان  ((لا اقسم بهذا البلد و انت حل بهذا البلد)). از این منظر، شهر در اسلام در جایگاه بسیار بلندي قرار گرفته و در قاموس هیچ اندیشه و مکتبی با این عظمت از آن یاد نشده است. از طرف دیگر، اندیشمندان اسلامی همواره براي رسیدن به جامعه ایده آل و شهر اسلامی که در آن به خواسته هاي مادي و معنوي برسند، تلاش کرده اند. دستیابی به شهري که بستر رشد کمالات انسانی را فراهم کند، نیازمند اندیشه هایی بوده است؛ تا با شناخت ابعاد وجودي نیازهاي واقعی انسان و شناسایی و باور کردن آن ها به تجلی آن به پیدایش تمدن هاي بشري بینجامد.

نکته اي که شهرسازان نباید از آن عدول کنند، ترسیم اندیشه هاي هنر اسلامی در بهره گیري از جهان هستی براي تعالی انسان هاست. ترویج صحیح این اندیشه، سبب تجلی و ظهور شهرهاي برگرفته از تمدن اسلامی خواهد شد.

شهر اسلامی در تعالیم اسلامی، حائز مباحث گسترده و وسیعی بوده است. به نظر می رسد شهر اسلامی تنها شهري با مناره ها و گنبدهاي متعدد، برخوردار از اماکن مذهبی متنوع و داراي چهره تاریخی و باستانی مانند شهرهاي اوایل اسلام نیست؛ بلکه شهري است با انسان هاي موحد و با عقایدي که نشأت گرفته از آموزه­هاي اسلامی است.

شهر اسلامی، شهري است که به طور نسبی، براساس اصول و آموزه هاي قرآنی و نبوي ساخته شده است. شهر اسلامی ماهیتی است بالقوه که می­تواند در هر زمان و مکانی با توجه به فناوري، مصالح، دانش و هنر و فرهنگ بومی (که با اصول و ارزش هاي اسلامی در تعارض نباشند) تفسیر و تجلی خاص خویش را داشته باشد (Jamalinezh & others, 2012: 33).

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه معماری و شهرسازی

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

 

عوامل تعیین کننده افزایش رقابت‌پذیری شهری

مطالعات انجام شده در مورد موفقیت منطقه‌ای به طور مشخص مبتنی بر تحلیلی از مقدار قابل توجهی از داده‌های آماری هستند. نظریه پردازان این شکل‌ها را برای تعین ارتباط بین شاخص‌های مشخص و عملکرد اقتصادی به کار می‌برند. تعیین کننده‌های رقابت‌پذیری عبارتنداز:

  • ساختار اقتصادی: بهره‌وری و اشتغال، معمولاً در بخش‌های خدماتی بالاتر هستند و ارزش افزوده بالاتری تولید می‌کنند.
  • فعالیت نوآور: یک محیط مناسب می‌تواند توانایی منطقه را برای پاسخگویی به هر نوع چالش زیست محیطی، کاری، تکنولوژیکی و یا هر نوع چالش دیگر، از طریق استراتژی تطبیقی درست تأمین کند.
  • قابلیت دسترسی منطقه‌ای: قابلیت دسترسی، شبکه‌های حمل و نقل و موقعیت جغرافیایی، گستره فرصت‌ها را محدود می کند و بر هزینه و زمان سفر و به علاوه زمانی که طول می‌کشد تا تولیدات به بازار برسند، اثر می‌گذارد. زیرساخت حمل و نقل و ارتباطات می‌تواند به کاهش آثار محدودیت‌های جغرافیایی بر توسعه کمک کند.
  • تخصص نیروی کار: در آموزشی می‌توان به طور قابل انعطافی تغییر در تقاضای بازار نیروی کار را مدیریت کرد. این نوع تخصصی، می‌تواند نسل‌های جوانتر را آماده کند و نیروی کار موجود را نیز با هدف فعالیت‌های خلاق و نوآور و خدمات اشتغال دوباره آموزش بدهد.
  • ساختار اجتماعی: فعالیت‌های اقتصادی دانش محور و رشد خدمات اقتصادی، طبقات میانی را در مناطق موفق تقویت می‌کند. به عنوان مثال طبقه کارگر یقه آبی کوچکتر می‌شوند و فقط تعداد کمی از فعالیت‌ها، فرصت اشتغال برای نیروی کار غیر حرفه‌ای فراهم می کند.
  • مراکز تصمیم: حضور و وجود رؤسای شرکت‌ها مهم است. ساختمان‌های مرکزی شرکت‌ها، تقاضا برای کارمندان با کیفیت بالا را در بازار نیروی انسانی ایجاد می‌کند، محرکت و مشوقی برای آموزشی بهتر محلی فراهم می‌کند، پایه دانش را تقویت می‌کند و محیط کار را ارتقا می‌بخشد.
  • محیط زیست: طبقه متوسط در حال رشد، ماهر و به لحاظ فرهنگی خواستار منطقه موفق، محیط زیست پیشرفته‌تر (امنیت عمومی، کیفیت خدمات عمومی، معماری شهری جذاب، مسکن با استاندارد بالا، حمل و نقل عمومی محلی خوب و …) و محیط طبیعی امن و سالم‌تری دارد. مردم نه تنها نیازهای خود را طلب می‌کنند بلکه برای داشتن نقشی فعال در حمایت از محیط زیست نیز آماده شده اند (داداش‌پور، احمدی؛ 1389: 68-69).

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه برنامه ریزی شهری

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

مدرنیسم در دوره پهلوی اول

جریان مدرنیسم بر شهرها، تأثيرات اساسی گذاشت که باید مورد توجه قرار داد که در ایران جریان مدرنیسم فقط یکی از مجموعه فرایندهای تاریخی تأثیر گذار است و ورود اسلام به ایران یکی از مهمترین این جریان شناخته می­شود و تبدیل اقتصاد ایران از نظام تهاتری به نظام مبتنی بر پول یکی دیگر از جریانات این مجموعه است.

این فرایندها شکل و سبک زندگی شهر را تغییر دادند و در کنار میراثی از سنت­ها و فرهنگ­های محلی، نهادها ، ارزش­ها، اقشار و گروه­های جدید را ایجاد کردند. متأسفانه، در میان تحقیقات فراوان در مورد فرهنگ و تاریخ ایران پژوهش هایی که در ارتباط با شهرها دارای تحلیل سودمندی باشد، بسیار کم است.

در بیشتر آثار فقط به رویدادها و اشخاص مهم شهرها پرداخته می شود و حتی در این باره هم نسبتاً کم کار شده است. جغرافیداناتی مانند گوب، بناین و خیر آبادی شکل گیری شهرها را مورد بررسی قرار دادند اما به تأثیرات جریان مدرنیسم چندان توجهی نکرده­اند.

به عنوان مثال خیر آبادی فقط دو پاراگراف به این موضوع اختصاص داده و اظهار می­کند اکنون بیشتر شهرهای سنتی به واسطه­ی توسعه­ی شهری جدید درهم شکسته شدند. بلوارهای عریض و مجتمع های مسکونی در بازارها و محله­های مسکونی قدیمی ساخته شدند و عوامل شهری قدیمی مرتبة بدون توجه به اهمیت فرهنگی و شناخت محیط زیست تخریب می­ شدند.

شهرهای سنتی به عنوان « شهر قدیمی کنار شهرهای جدید قرار گرفتند و عمدتأ فقیران شهری که استطاعت تعمیر منزل خود را ندارند در آنها ساكن هستند.

شهر سنتی با شهر جدید تفاوت چشمگیر دارد شهرهای جدید ملهم از شهرهای قدیمی قرن بیستم میلادی تقلیدی از شهرهای غربی بودند که شاید با محیط و فرهنگی ایران چندان تناسب نداشتند (همان ، ۸۸).

بازار اصفهان

تجار اصلی بازار اصفهان دفاتری در راسته­های بازار ندارند. اما محل کار آنها در کاروانسراهای وسیع و مجلل که در پشت راسته­ها است، قرار دارند. واژه­ی کاروانسرا از زمان گذشته نشأت می­گیرد. زمانی صف­هایی طولانی از شتر، اسب و خر وارد بازار می­شد اما کامیون­ها با سرعت جای این کاروان­های حیوانی را می­گیرند (Miller, 1961: 13-14).

در سال ۱۹۶۰ م، در راسته­های بازار، در میان فروشندگان و خریداران، مسیرهای ویژه­ای بود که از حاشیه­ی شهر به وسیله­ی راهی که فاقد سقف و در و دروازه بود به بازار متصل می‌شد. در حاشیه­ی این راه هیچگونه کاراوانسرای یا تجارت خانه نبود تا مسافران و تجار بتوانند به سرعت و بدون درد سر خود را به مراکز خرید و فروش عمده برسانند.

تا دوره میلر، خیابان کشی در این روند تاثیر گذار بوده است.

در سال ۱۹۳۱ م.۱۳۱۰ش. تنها سه خيابان آسفالت شدند: خیابان طالقانی (شاه) ، خیابان هاتف و حافظ. (25 :1969 ,Proudlove). چنین تغییرات ارتباطات در حمل و نقل، بر فضای مورد استفاده در بازار تاثیر گذار بوده است. افزایش جمعیت همچنین موجب تغییرات اجتماعی و گسترش شهر شد و فشار شدیدی به منظور استفاده­ی بیشتر از وسایل نقلیه را بر سیستم وارد کرد (همان، ۲۵) اما این فشار یکطرفه نبوده بلکه از طرف بازار و هم از خارج بازار فشار وارد می­شد که نیاز استفاده از وسایل نقلیه را به خوبی نشان می داد. بنابراین این گاراژها در حاشیه­ی بازار شكل گرفتند. بنابه گفته­ی بازاری­ها، بازار خود به عنوان شهر با هسته­ی اصلی شهر تلقی می­شد که در مصاحبه آشکارا به آن اشاره می­کنند که حاشیه­ی شهر همان حاشیه­ی بازار است.

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه مهندسی معماری و شهرسازی

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

برنامه گردشگری پایدار YFP10

طی سال 2016، دومین سال عملیات، برنامه گردشگری پایدار YFP10 همچنان به عنوان یک پلت فرم برای جمع آوری و گسترش ابتکارات و مشارکت های موجود و تسهیل پروژه های جدید برای سرعت بخشیدن به تغییرات به مصرف و تولید پایدار ادامه می یابد.

این برنامه دارای:

  • عضویت سازمان‌های دخیل (دولت ها، بخش خصوصی، دانشگاهی و جامعه مدنی) با همکاری یکدیگر بمظور پیاده سازی فعالیت‌های گردشگری پایدار با تاکید بر:
  • بهره وری انرژی و مصرف آب؛
  • تغییرات اقلیمی؛
  • مدیریت زباله؛
  • تامین منابع محلی؛
  • استفاده از زمین های پایدار؛
  • حفاظت از تنوع زیستی؛ و
  • شغل مناسب و معقول.
  • افزایش دیدگاه بین المللی اعضای آن فعالیت ها از طریق راه اندازی مجله سالانه، با حمایت از دبیرخانه YFP10 منتشر شده است که مورد حمایت جمهوری کره می باشد.
  • ارائه فرصت های زیر برای اعضای آن برای شرکت در جلسات عمومی برای رسیدگی به ادغام بخش‌ها در بخش گردشگری

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه گردشگری و توریسم

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

 

[contact-form-7 id=”119″ title=”Contact form”]