Skip to main content

زلزله و آسیب پذیری شبکه معابر

در کشورهایی همچون ایران، تجربیات مخاطرات طبیعی نشان می‌دهد که مدیریت و تصمیم‌گیری پیش از وقوع زلزله و پس از آن، بسیار حائز اهمیت است. بسیاری از مناطق قدیمی و مرکزی شهرها در ایران، از شبکه معابر و خیابان‌های باریک رنج می‌برند. این وضعیت نه تنها ممکن است برای حمل و نقل مشکلاتی را ایجاد کند؛ بلکه بر فعالیت‌های پاسخگویی اضطراری پس از زلزله به علت انسداد جاده‌ها به وسیله آوار نیز تأثیر می‌گذارد (فرقانی و همکاران؛ 1394: 104).

در واقع، شبكه معابر يكي از مهمترين فاكتورهايي است كه در مديريت بحران وجود دارد. وقتي شبكه‌هاي ارتباطي كارآمد نباشد، به هنگام بروز حادثه‌اي غيرمترقبه به جاي اينكه راهگشاي مشكلات بوده و عبور و مرور را تسهيل نمايد خود به عنوان مشكلي بزرگ در جهت امداد رساني مطرح مي‌گردد. بر این اساس، بين مدت زمان رسيدن به محل وقوع حادثه و ميزان تلفات جاني رابطه مستقيمي حكم فرماست و اين امر عملاً نيازمند شبكه‌هاي ارتباطي كارآمد است. همچنین در صورتي كه شبكه‌ي ارتباطي شهر بعد از وقوع حوادث غيرمترقبه آسيب نبيند و كارآيي خود را حفظ كند، از تلفات اين نوع حوادث به ميزان زيادي كاسته خواهد شد. زيرا امكان گريز از موقعيت‌هاي خطرناك و دسترسي به مناطق امن فراهم خواهد شد (اصغری زمانی و همکاران؛ 1395: 142).

كشور ايران از جمله كشورهاي آسيب‌پذير از بلاياي طبيعي بويژه زلزله است. همواره ایران به منزله‌ی بخشی از کمربند کوه‌زایی آلپ هیمالیا همواره از لرزه‌خیزی بالایی در طول تاریخ برخوردار بوده است، به گونه ای که بخش‌های مختلف کشور توسط زمین لرزه‌های ویرانگر متعددی پیوسته تخریب شده است (نظم‌فر، عشقی چهاربرج به نقل از اهری؛ 1395: 50). از نظر جغرافیایی 90 درصد از کل پهنه‌ی کشور در معرض خطر زلزله قرار دارد. همچنین کشور ایران با داشتن حدود 1 درصد جمعیت دنیا، بیش از 6 درصد تلفات در بلایای طبیعی جهان را دارد. این درحالی است که در سال 2003، دفتر برنامه‌ریزی سازمان ملل، رتبه‌ی نخست تعداد زلزله‌های بالای 5/5 ریشتری را به ایران اختصاص داد (مهدوی‌نژاد، جوانرودی؛ 1391: 14).

اگرچه جلوگیری از پدیده‌ی زلزله امری غیر ممکن است، اما با اندیشیدن تدابیری می‌توان آسیب‌های ناشی از آن را به حداقل ممکن رسانید. در این راستا، آسیب‌شناسی لرزه‌ای شبکه ارتباطی و به ویژه معابر شهری، به عنوان یکی از عناصر کالبدی شهر، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است (عزیزی، همافر؛ 1391: 5).

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه جغرافیا و برنامه ریزی شهری

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

الگوي شهرسازي امروز

تکنولوژي به عنوان مهم ترين عامل برتري در شهر مدرن محسوب مي شود. الگوی شهرسازی امروز، تغييرات زيادي در شهر ايجاد نمود، هدف از گسترش تکنولوژي ايجاد رفاه براي مردم و ساکنين شهرها بود اما خود معضلي براي شهرهاي مدرن شد، تکنولوژي توانست شهرسازي را در مناطق مختلف اقليمي و فرهنگي را يکنواخت نمايد، گرما و سرما را کنترل نمايد. ولي مشکلات زيست محيطي، فرهنگي، انساني ايجاد نمود.

انرژي فراواني براي اين رفاه نياز بود تا توانست شهري يکنواخت با معماري مشابه توليد کند، انرژي مصرف در شهرهاي مدرن به حدي رسيده است که تا چند سال ديگر بحران انرژي به وجود خواهد آمد ، همچنين بر اساس قانون آنتروپي بازگرداندن اين انرژي خود انرژي زيادي را مي خواهد. بنابراين روند شهرسازي موجود هر چه جلوتر مي رود بحران هاي شهري بيشتر مي شود زماني آلودگي فقط آلودگي هوا بود ولي در حال حاضر آلودگي آب، خاک، صوتي و بصري نيز رسيده است. با آنکه سازمان­هاي مختلف فرهنگي هر روز گسترش مي يابند ولي از نظر فرهنگي معضلات شهري گسترش مي يابد معضلاتي مانند گسستگي خانواده ها، اعتياد، طلاق و خيلي از مشکلاتي که به وجود آمد هر چه قانون پيچيده تر و نيروهاي امنيتي بيشتر مي­شود امنيت نيز ضعيفتر مي شود. بحران وضع موجود از عدم تعادل در مصرف منابع می باشد (غلامی بیمرغ، زنگی آبادی؛ 1391: 179).

 

ایدئولوژی شهرسازی اسلامی

در هر مکتب و ايدئولوژي عدالت مفهومي و معنايي با توجه به اصول آن مکتب يا ايدئولوژي دارد در ايدئولوژيي ­هايي که مبناي انساني دارد عدل براي انسان مي باشد پس مفهومي کاملاً انساني دارد و نمي تواند مفهومي بالاتر داشته باشد. براي داشتن عدالت همان طور که اشاره شد روح ايمان نياز مي باشد تا شرک را از بين ببرد و با ايجاد عدل در جامعه آرامش و تسکين بر قلوب مردم جاري ساخت، بر همين اساس است که وظيفه هر رسولي و پيامبري ايجاد عدالت مي باشد. در مقابل شهر مدرن بر اساس روح اومانيستي مي باشد و انسان محور امور است بنابراين در ذات خود نابرابري به همراه دارد همين محوريت انسان در فرهنگ و ايدئولوژي بزرگترين عامل در عدم اجراي عدالت مي باشد زيرا شرک اصلي انسان محوري جديد مي باشد.

عدالت در اسلام هم مفهومي اجتماعي و هم مفهومي فردي دارد اما تفاوت آن در دين اسلام با ساير ايدئولوژي ها در توحيدي بودن آن است به طوري که در ايدوئولوژي غير ديني جنبة فردي آن به دليل اومانيسم و جنبة اجتماعي به خاطر ناسيوناليسم نمي تواند اجرا شود. براي رسيدن به الگوي در شهرسازي ما بايد به سه شاخص اصلي برسيم که شامل امنيت، عدالت و آسايش مي­شوند در واقع براي عموم مردم اين سه بايد رعايت شود اما عدالت در اسلام براي دشمن نيز بايد رعايت شود.

بنابراين عدالت اگر چه مجري آن در شهر مؤمن باشد ولي براي تمام ساکنين چه مؤمن و غير مؤمن و حتي دشمن بايد اجرا شود تا شهر به سعادت برسد. بنابراين عدالت برکتي به شهرها مي دهد که مردم را بي نياز مي کند و شهر را امن مي نمايد و رفاه را به همراه مي­آورد اما در شهر مدرن که بر اساس الگوي سرمايه داري مي باشد، شايد اين عدم تعادل در کشورهاي مبدأ آن کمتر باشد ولي در کشورهاي پيرو خود به خود منجر به عدم تعادل مي شود.

در واقع الگوي توسعه کنوني تبليغ شده براي شهرها که در تمام جهان گسترش يافته زهکشي شده براي صاحبان اين نوع سبک از توسعه مي باشد. بنابراين ما براي رسيدن به پيشرفت در شهرهاي خود نيازمند پيشرفت با وجة بومي مي باشيم که خود پيشرفت با الگوي اسلامي بدون عدالت منجر به شکست مي شود. در واقع بي عدالتي موجود در شهرهاي مدرن بحران هاي شهري و فراشهري را به وجود آورده است.

بحران­ هاي طبيعي مانند آلودگي ها و بحران هاي انساني مانند حاشيه نشيني، فقر شهري عامل اصلي آن بي عدالتي مي باشد. عدم تعادل در مصرف بحران هاي توليد زباله، دفع آن و مصرف بيش از حد انرژي و منابع را در پي داشت. بنابراين اگر تعادل و عدالت در الگوي شهرهاي اسلامي ايراني رعايت شود خيلي از بحران هاي شهري موجود را ما شاهد نيستيم (همان منبع).

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه معماری و شهرسازی

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

عناصر شهر اسلامی

پس از انسان، قوانین و مقررات و آداب و شیوهها و رفتار و اخلاق اهل شهر قرار دارند که رابطه اهل شهر و همه اجزاء شهر را با یکدیگر و با طبیعت و ساختههای انسان و هستی را در قلمروهای معنوی و مادی حیات تنظیم میکنند و بالاخره کالبد شهر قرار دارد که متأثر از عامل شرایط خاص محیطی، اقتصادی، فنی علمی و هنری است (نقی زاده، 1387).

به این ترتیب میتوان گفت که یک شهرساز و به عبارتی کسانی که در ساختن یک شهر دخالت دارند و باید با همکاری یکدیگر عمل کنند بایستی برای سه موضوع اصلی تشکیل دهنده یک شهر به صورت توأمان و هماهنگ برنامه­ریزی کنند. اول “انسان­سازی” است که به آموزش رسمی و تزکیه اهل شهر در همه مراحل آموزش رسمی و غیر رسمی می­پردازد و حاصل آن ساختن (یا هدایت) روح انسان­ها و تعالی بخشیدن به آنهاست. این بخش از شهرسازی به تربیت انسان­هایی متوجه است که این انسان­ها سازنده دو بخش دیگر نیز بوده و حتی با ضعف احتمالی آنها قادر به رفع آن ضعف هستند. دوم “رفتارسازی” است که اگرچه ممکن است تعبیری نامانوس به نظر آید، اما مراد از آن تدوین مقررات و ضوابطی است که اهل تزکیه شده شهر براساس آن مشی میکنند و برپایه آنها با محیط و دیگران ارتباط برقرار می­کنند. این قوانین و مقررات اگر در جامعه­ای” تزکیه شده “تدوین شوند به صورت اخلاق (در جلوت و خلوت)، رفتار اهل شهر را شکل خواهد داد، اما اگر “تزکیه” ناقص باشد، حداقل این مقررات مدون (به صورت قانون) در منظر عام و در هدایت روابط ظاهری و عینی ایفای نقش می­کنند. سوم، “کالبد” است که براساس قوانین و مقررات بخش دوم ،فضا و کالبدی را پدید میآورد که بتواند مکان زندگی و فعالیت بخش اول (انسان) باشد (مقدم ابراهیم‌آباد، رهنما؛ 1389).

 

شهر اسلامی
عناصر شهر اسلامی

 

به این ترتیب می­توان گفت که برای ظهور شهر اسلامی، انطباق و همپوشانی سه “فضا”یا سه عنصر ضرورت دارد. این سه فضا عبارت ازفضای فکری،فضای عملی و فضای عینی یا فضای کالبدی.در حقیقت شهر اسلامی فقط کالبد نیست و علاوه بر “کالبد” دو مقوله مهم دیگر نیز در تعریف شهر اسلامی و تجلی آن ایفای نقش میکنند اصلیترین عنصر انسان (مؤمن) است که البته مهمترین مقوله مربوط به او نیز “وجه فکری”یا به عبارتی ایمان اوست. به این ترتیب است که می توان”ایمان”اهل یک شهر را مهمترین عامل و عنصرشکلدهنده و تعریف کننده “شهر اسلامی”نامید. عنصر بعدی”قوانین”حاکم بر شهر و بر همه روابطی است که بین انسانها و طبیعت. اگر این سه وجه یا سه قلمرو را به صورت دوایر : وآثار انسانی حاکماند (نقی زاده، 1387). متقاطعی نشان دهیم، بهترین حالت وقتی است که سه دایره بر هم منطبق باشند و بدترین حالت وقتی است که این دوایر هیچ نقطه مشترکی با یکدیگر نداشته باشند. دیگری شهری است که در آن مسلمانان در کالبدی اسلامی زیست می کنند که با عنایت با دستورات اسلامی بنا شده است و می توان را” شهری برای مسلمانان “نامید. سومین محدوده که آن را “شهر مسلمانی” مینامیم، نشانگر شهری است که در آن رفتار اسلامی جریان دارد و کالبد شهر نیز براساس اصول و ارزش های اسلامی ساخته شده است و بالاخره (فضای مشترک) سه دایره است که از آن به عنوان مصداق ” شهر اصیل اسلامی ” یاد می کنیم و در آن مسلمانان موحد براساس دستورات اخلاق اسلامی عمل و رفتار می کنند و توانسته­اند کالبد مناسبی را نیز به وجود آورند که تجلی گاه ارزش های اسلامی باشد و آنان را در مسلمان زیستن یاری نماید (همان : 47 ). سومین عامل کالبد شهر است که از آن به ” فضای عینی ” تعبیر می کنیم. این کالبد توسط انسان (فضای فکری) و با رفتار اسلامی (عمل و اخلاق اسلامی)، که تبیین کننده رابطه انسان با جهان خارج (اعم از جامعه ومحیط مصنوع و طبیعت) است، منجر به ایجاد فضا و محیطی می شود که در عین حالی که از اصول اسلامی نشأت گرفته­اند ، به این اصول اشاره دارند و انسان را در مسلمان زیستن کمک میکنند با توجه به مطالب فوق می توان گفت که سه عامل اصلی (انسان، روابط و کالبد) که در شکل گیری شهر اصیل اسلامی دخالت دارند که برنامه ریزی برای شکل دادن و ظهور جلوه آنها از عهده شهرسازان خارج است (طراحان و برنامه­ریزان شهری) در بهترین حالت فقط می توانند براساس قوانین و مقررات و اصول و ارزش های اسلامی به یکی از این سه عامل بپردازند و تنها برای ایجاد “کالبد شهر” برنامه ریزی و طراحی کنند و قوانین و ضوابطی را پیشنهاد د هند که البته همه این ها پس از تصویب مراجع ذی ربط قابل اعمال هستند (همان).

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه معماری و شهرسازی

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

 

مفهوم فلسفي دکارت از فضا

يکي از ميراث‌هاي فلسفي و معروف دکارت که در شکل‌گيري علم فضا و يا جغرافياگرايي و بعضي از مکاتب شهري تاثير مهمي داشته است، دوآليسم جوهري اوست. وي معتقد بود که چون ما جوهر را از طريق دو خصلت[1] نسبتا متفاوت، يعني فکر و انبساط مي‌شناسيم، طبعا مي‌بايست دو جوهر متفاوت نيز وجود داشته باشد؛ معنوي و جسماني، ذهن و بدن. چون دکارت جوهر را شي‌اي موجود  تعريف مي‌کرد که به چيزي جز وجود خود نياز ندارد، جوهرهاي  دوگانه را مستقل از يکديگر لحاظ مي‌کرد. علم به ذهن و بدن و يا جوهر معنوي و جوهر جسماني بدون ارجاع به ديگري صورت مي‌گيرد. از تبعات اين دوآليسم، تفکر الهيات و علم در انديشه دکارت است. علم مي‌تواند ماهيت فيزيکي اجسام را جدا از رشته‌هاي ديگر مطالعه کند، چون جوهر مادي، قلمرو عملکردي خود را داراست و از زاويه قوانين خود فهم مي‌شود. خصلت ويژه‌اي که جوهر مادي را از جوهر روحاني جدا مي‌کند انبساط است و همانگونه که در نقل قول خود از دکارت مي‌آوريم، انبساط فضا، همسان انبساط در ساير اشياء مادي است و در ذيل قوانين مادي و مکانيکي يکسان عمل مي‌کند. اجسام زنده نيز به دليل برخورداري از انبساط، جزء دنياي مادي‌اند. در نتيجه اين اجسام بر پايه همان قوانين رياضي و مکانيکي عمل مي‌کنند که بر ساير اشياء در نظم مادي عالم حاکم است. دکارت معتقد است که تمام اعمال و رفتار حيوانات را مي‌توان با ملاحظات رياضي و مکانيکي تبيين کرد و بسياري از فعاليت‌هاي انسان نيز همانند حيوانات، مکانيکي است . لذا مي‌توان جسم انسان را به فيزيک تقليل داد (Stumpf,1989:236-247). همانگونه که اشاره شد اين ميراث فلسفي بر شکل‌گيري رويکردهايي در زمينه مباحث فضايي، تاثير عمده گذاشته است. به هرحال، در موضع مطلق يا جوهري از فضا، فضا جوهري مستقل است که واجد صفاتي از خود مي‌باشد. فضا از صفات خاصي برخوردار است چون پيوسته، کمي ، قابل نفوذ و ثابت است.

[1]Attnbute

 

سير تحول تاريخي مفهوم فضا

فضا مفهومي است که از ديرباز توسط بسياري از انديشمندان مورد توجه قرار گرفته و در دوره‌هاي مختلف تاريخي بر اساس رويکردهاي اجتماعي و فرهنگي رايج، به شيوه‌هاي گوناگون تعريف شده است. مصري‌ها و هندي‌ها با اينکه نظرات متفاوتي در مورد فضا داشتند، اما در اين اعتقاد اشتراک داشتند که هيچ مرز مشخصي بين فضاي دروني تصور (واقعيت ذهني) با فضاي بروني (واقعيت عيني) وجود ندارد. در واقع فضاي دروني و ذهني روياها، اساطير و افسانه ها با دنياي واقعي روزمره ترکيب شده بود. آنچه بيش از هر چيز در فضاي اساطيري توجه را به خود معطوف مي‌کند جنبه ساختي و نظام يافته فضاست. ولي اين فضاي نظام يافته مربوط به نوعي صورت اساطيري است که برخاسته از تخيل آفريننده مي‌باشد. در انديشه فيلسوفان يوناني، واژه فضا به معناي امروزي آن وجود نداشت. آنان  فضا را شيء بازتاب مي‌خواندند. پارميندز[1] وقتي که دريافت فضا به اين صورت را نمي‌توان تصور کرد آن را بدين دليل که وجود خارجي ندارد به عنوان حالتي ناپايدار معرفي کرد. لوسيپوس[2] نيز فضا را اگرچه از نظر جسماني وجود خارجي ندارد ليکن حقيقتي تلقي نمود. افلاطون مسئله را بيشتر از ديدگاه تيمائوس[3] بررسي کرد و از هندسه به عنوان علم الفضاء برداشت نمود. ولي آن را به ارسطو واگذاشت تا تئوري فضا (توپوز) را کامل کند. از نظر ارسطو فضا مجموعه‌اي از مکان‌هاست. او فضا را به عنوان ظرف تمام اشياء توصيف مي‌نمايد. ارسطو فضا را با ظرف قياس مي‌کند و آن را جايي خالي مي‌داند که بايستي پيرامون آن بسته باشد تا بتواند وجود داشته باشد و در نتيجه براي آن نهايتي وجود دارد. در حقيقت براي ارسطو فضا محتواي يک ظرف بود.

بعدها تئوري هاي مربوط به فضا بر اساس هندسه اقليدسي بيان مي‌شد بطوري که مشخصه تفکر يونانيان در مورد فضا در تفکرات اقليدس با هندسه اقليدسي قابل مشاهده است. با توجه به آنچه گفته شد، در يونان و بطور کلي در عهد باستان دو نوع تعريف براي فضا مبتني بر دو گرايش فکري قابل بررسي است:

تعريف افلاطوني که فضا را همانند يک هستي ثابت و از بين نرفتني مي‌بيند که هر چه بوجود مي‌آيد، داخل اين فضا جاي دارد. تعريف ارسطويي که فضا را به عنوان topos يا مکان بيان مي‌کند و آن را جزئي از فضاي کلي‌تر مي‌داند که محدوده آن با محدوده حجيمي که آن را در خود جاي داده است تطابق دارد. تعريف افلاطون موفقيت بيشتري از تعريف ارسطو در طول تاريخ پيدا کرد و در دوره رنسانس با تعاريف نيوتن تکميل شد و به مفهوم فضاي سه بعدي و مطلق و متشکل از زمان و کالبدهايي که آن را پر مي‌کنند در آمد.

جيوردانو برونو[4] در قرن شانزدهم با استناد از نظريه کپرنيک، نظريه‌هايي در مقابل نظريه ارسطو عنوان کرد. به عقيده او فضا از طريق آنچه در آن قرار دارد (جداره ها)، درک مي‌شود و به فضاي پيرامون يا فضاي مابين تبديل مي‌گردد. فضا مجموعه‌ای است از روابط ميان اشياء و آنگونه که ارسطو بيان داشته است، حتما نمي‌بايست که از همه سمت محصور و همواره نهايتي داشته باشد. در اواخر قرون وسطي و رنسانس، مجددا مفهوم فضا بر اساس اصول اقليدسي شکل گرفت. در قرن هفدهم و هجدهم، تجربه گرايي باروک و رنسانس، مفهوم پوياتري از فضا را بوجود آورد که بسيار پيچيده‌تر و سازماندهي آن مشکل‌تر بود. بعد از رنسانس به تدريج مفاهيم متافيزيکي فضا از مفاهيم مکاني و فيزيکي آن جدا و بيشتر به جنبه هاي متافيزيکي آن توجه شد، ولي برعکس در زمينه‌هاي علمي، مفهوم مکاني فضا پررنگ تر گشت. دکارت از تاثيرگذارترين انديشمندان قرن هفدهم، درحد فاصل بين دوران شکوفايي کليسا از يک سو و اعتلاي فلسفه اروپا از سوي ديگر مي باشد. در نظريات او بر خصوصيت متافيزيکي فضا تاکيد شده است ولي در عين حال او با تاکيد بر فيزيک و مکانيک، اصل سيستم مختصات راست گوشه (دکارتي) را براي قابل شناسايي کردن فاصله‌ها بکار برد که نمودي از فرضيه مهم اقليدس درباره فضا بود. هايدگر[5] يکي ديگر از فيلسوفان معاصر در تبيين واژه فضا (raum,rwm) بر اين عقيده است که فضا به معني جايي است که براي جاي‌ گيري آماده باشد. فضا به چيزي که محدوده و افق رهاست جا مي‌دهد. اين تعريف از فضا مي‌تواند تا حدودي با مفهوم مادي فضا، فضايي و جايي که هنوز توسط اشياء فضايي و مکاني صورت تحقق نيافته است، منطبق باشد. با اين حال هايدگر اين جا بين بعد مادي فضا و بعد صوري فضا تمايز قائل مي‌شود. او مي گويد که فضا در ذات خود همان است که از جا براي آن ساخته شده است. اين تعريف از فضا مستلزم تصوري از فضا است که صورت فضا پيش از اين که تحقق يابد، وجود داشته است که براي آن جا ساخته شود. اين تصوير از فضا صرفا آن را انتزاعي مي سازد زيرا براي آنکه براي فضا پيش از تحقق صوري آنجا بوجود آيد بايد آنرا صرفا در ذهن انتزاع کرد. بحث فضا در حيطه مباحث پست مدرنيته، با رويکرد انديشه‌هاي ميشل فوکو و آنري لوفبور (البته با نقش پررنگ تر فوکو)، شکل گرفت و در دهه 80 ميلادي سنت قديمي تاريخ‌گرايي در باب فضا (فضا به عنوان امري مرده، ثابت، غير ديالکتيک و بي تحرک)، به چالش کشيده شد که از مشخصات بارز پست مدرن، بي‌اعتبار کردن مفاهيم سنتي زمان و فضا است. به زعم کاستلز، مفهوم در جامعه شبکه‌اي با مفاهيم آن در جوامع ما قبل مدرن و يا حتي صنعتي تفاوت عمده‌اي دارد. کاستلز مي‌نويسد: انتقال آني اطلاعات، داده‌ها و سرمايه‌ها و امکان ارتباط همزمان ميان افراد در نقاط مختلف، عملا فواصل زماني را از ميان برداشته و نظم طبيعي دوران قديم يا چارچوب هاي مکانيکي جهان صنعتي را به کلي دگرگون ساخته است. مکان نيز به نوبه خود با مفهوم دسترسي يا عدم دسترسي به اطلاعات و ابزار انتقال و پردازش آن ارتباط پيدا کرده و به اين اعتبار حضور در مکان معناي تازه‌اي به خود گرفته است که مي‌توانند تعيين کننده ارتباط و اتصال شخص به جامعه شبکه‌اي و يا طرد و حذف او از اين مکان فراگير و در عين حال انحصاري به شمار آيد (کاستلز 1380 ، ج 18:1).

[1] Parmenides

[2] Leucippos

[3] Timaeus

[4] Giordano Bruno

[5] Heidegger

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه معماری و شهرسازی

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

شهر اسلامی

شهر محل سکونت انسان ها در کنار یکدیگر است که بنا به عوامل گوناگونی چون، فرهنگ، قومیت، ملیت، مذهب و … ، دارای ویژگی های خاص خود می باشد. بنابراین وقتی یک شهر را اسلامی می خوانیم، نقش مذهب و تاثیر آن در شکل گیری کالبد شهر، مورد توجه قرار خواهد گرفت. علاوه بر کالبد و نمای ظاهری، شهر دارای مفهوم و هویتی است که از پس مفاهیم آسمانی و ماورایی، پدیدار گشته و این روح معنوی و قدسی، جسم بی جان شهر را روحی تازه بخشیده که موجبات تجلی آرمان های معنوی در زندگی فردی را نیز فراهم کرده است.

شهر اسلامی دارای ویژگیهایی است که باید علاوه بر تامین نیازهای مادی انسانها، آنها را به سوی ارزشهای اسلامی نیز هدایت کند. از این رو اصول حاکم بر ساختار شهر باید برگرفته از صفات الهی باشد. یکی از این صفات عدل است که باید در سرتاسر شهر اسلامی( از نظرکمی و کیفی) قابل لمس باشد. عدالت حاکم بر شهر اسلامی، از روابط اجتماعی تا نحوه ایجاد شکل کالبد شهر و حتی مکانیابی آنها، نقش تعیین کننده ای در شهر دارد. از این رو و با توجه به تجلی سنت، مسجد به عنوان مصداق نمود عدل در شهر اسلامی شناخته شده است (حصیلی و بامداد، ۱۳۹۳).

نامیده شدن «شهر اسلامی» و اطلاق آن به شهرهاي مسلمانان (به ویژه «شهر اسلامی» رواج عنوان شهرهاي تاریخی ممالک اسلامی یا شهرهاي مسلمان نشین ،(از قرن نوزدهم میلادي و توسط مستشرقان آغاز که به شهرهاي ساخته شده توسط مسلمانان و محل زندگی آنان اطلاق «شهر اسلامی» شد. از آن دوران به بعد می شد، به مرور در نوشته ها و آثار مربوط به تتبعات شهري سکونتگاه هاي مسلمانان، بر این اساس که با حریم فیزیکی و یا ذهنی خاص خود تجلی جامعه فرهنگی متمایز از سایر تمدن ها هستند، در ادبیات غرب تثبیت شد (نقی زاده، 1390).

زندگی به شیوه اسلامی که مبتنی بر هدف تعالی انسان است، بدون تلاش در جهت به کار بستن دستورالعمل منطبق بر ارزش­هاي دینی، امکان پذیر نخواهد بود. در واقع قرآن (در آیه 205 سوره بقره) و نیز سنت، صریحاً بی نظمی در هرکدام از جنبه هاي زندگی را محکوم نموده و استفاده از تمامی امکانات و اقدامات سازمان یافته در جهت دستیابی به ارزش هاي اسلامی را ضروري می دانند. طراحی و مقررات شهرسازي (ساخت محیط)، که تأثیر بسزایی در تحقق و تقویت اصول اجتماعی اسلام دارد، یکی از این تلاش ها است. قرآن کریم به عنوان قانون اساسی دین اسلام و نیز بهترین نسخه شفابخش آلام روحی و جسمی انسان­ها که در بر گیرنده تمامی نیازهاي دنیوي، اخروي، فردي و اجتماعی انسان ها است، به مقوله شهر نیز توجه ویژه­اي داشته و در آیات بسیاري به این مسئله مهم پرداخته است، تا جایی که خداوند متعال دوبار به شهر قسم می­خورد: مراد از شهر در این آیات، شهر مکه معظم است.

شهر مکه به عنوان  ((لا اقسم بهذا البلد و انت حل بهذا البلد)). از این منظر، شهر در اسلام در جایگاه بسیار بلندي قرار گرفته و در قاموس هیچ اندیشه و مکتبی با این عظمت از آن یاد نشده است. از طرف دیگر، اندیشمندان اسلامی همواره براي رسیدن به جامعه ایده آل و شهر اسلامی که در آن به خواسته هاي مادي و معنوي برسند، تلاش کرده اند. دستیابی به شهري که بستر رشد کمالات انسانی را فراهم کند، نیازمند اندیشه هایی بوده است؛ تا با شناخت ابعاد وجودي نیازهاي واقعی انسان و شناسایی و باور کردن آن ها به تجلی آن به پیدایش تمدن هاي بشري بینجامد.

نکته اي که شهرسازان نباید از آن عدول کنند، ترسیم اندیشه هاي هنر اسلامی در بهره گیري از جهان هستی براي تعالی انسان هاست. ترویج صحیح این اندیشه، سبب تجلی و ظهور شهرهاي برگرفته از تمدن اسلامی خواهد شد.

شهر اسلامی در تعالیم اسلامی، حائز مباحث گسترده و وسیعی بوده است. به نظر می رسد شهر اسلامی تنها شهري با مناره ها و گنبدهاي متعدد، برخوردار از اماکن مذهبی متنوع و داراي چهره تاریخی و باستانی مانند شهرهاي اوایل اسلام نیست؛ بلکه شهري است با انسان هاي موحد و با عقایدي که نشأت گرفته از آموزه­هاي اسلامی است.

شهر اسلامی، شهري است که به طور نسبی، براساس اصول و آموزه هاي قرآنی و نبوي ساخته شده است. شهر اسلامی ماهیتی است بالقوه که می­تواند در هر زمان و مکانی با توجه به فناوري، مصالح، دانش و هنر و فرهنگ بومی (که با اصول و ارزش هاي اسلامی در تعارض نباشند) تفسیر و تجلی خاص خویش را داشته باشد (Jamalinezh & others, 2012: 33).

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه معماری و شهرسازی

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

 

عوامل تعیین کننده افزایش رقابت‌پذیری شهری

مطالعات انجام شده در مورد موفقیت منطقه‌ای به طور مشخص مبتنی بر تحلیلی از مقدار قابل توجهی از داده‌های آماری هستند. نظریه پردازان این شکل‌ها را برای تعین ارتباط بین شاخص‌های مشخص و عملکرد اقتصادی به کار می‌برند. تعیین کننده‌های رقابت‌پذیری عبارتنداز:

  • ساختار اقتصادی: بهره‌وری و اشتغال، معمولاً در بخش‌های خدماتی بالاتر هستند و ارزش افزوده بالاتری تولید می‌کنند.
  • فعالیت نوآور: یک محیط مناسب می‌تواند توانایی منطقه را برای پاسخگویی به هر نوع چالش زیست محیطی، کاری، تکنولوژیکی و یا هر نوع چالش دیگر، از طریق استراتژی تطبیقی درست تأمین کند.
  • قابلیت دسترسی منطقه‌ای: قابلیت دسترسی، شبکه‌های حمل و نقل و موقعیت جغرافیایی، گستره فرصت‌ها را محدود می کند و بر هزینه و زمان سفر و به علاوه زمانی که طول می‌کشد تا تولیدات به بازار برسند، اثر می‌گذارد. زیرساخت حمل و نقل و ارتباطات می‌تواند به کاهش آثار محدودیت‌های جغرافیایی بر توسعه کمک کند.
  • تخصص نیروی کار: در آموزشی می‌توان به طور قابل انعطافی تغییر در تقاضای بازار نیروی کار را مدیریت کرد. این نوع تخصصی، می‌تواند نسل‌های جوانتر را آماده کند و نیروی کار موجود را نیز با هدف فعالیت‌های خلاق و نوآور و خدمات اشتغال دوباره آموزش بدهد.
  • ساختار اجتماعی: فعالیت‌های اقتصادی دانش محور و رشد خدمات اقتصادی، طبقات میانی را در مناطق موفق تقویت می‌کند. به عنوان مثال طبقه کارگر یقه آبی کوچکتر می‌شوند و فقط تعداد کمی از فعالیت‌ها، فرصت اشتغال برای نیروی کار غیر حرفه‌ای فراهم می کند.
  • مراکز تصمیم: حضور و وجود رؤسای شرکت‌ها مهم است. ساختمان‌های مرکزی شرکت‌ها، تقاضا برای کارمندان با کیفیت بالا را در بازار نیروی انسانی ایجاد می‌کند، محرکت و مشوقی برای آموزشی بهتر محلی فراهم می‌کند، پایه دانش را تقویت می‌کند و محیط کار را ارتقا می‌بخشد.
  • محیط زیست: طبقه متوسط در حال رشد، ماهر و به لحاظ فرهنگی خواستار منطقه موفق، محیط زیست پیشرفته‌تر (امنیت عمومی، کیفیت خدمات عمومی، معماری شهری جذاب، مسکن با استاندارد بالا، حمل و نقل عمومی محلی خوب و …) و محیط طبیعی امن و سالم‌تری دارد. مردم نه تنها نیازهای خود را طلب می‌کنند بلکه برای داشتن نقشی فعال در حمایت از محیط زیست نیز آماده شده اند (داداش‌پور، احمدی؛ 1389: 68-69).

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه برنامه ریزی شهری

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

مدرنیسم در دوره پهلوی اول

جریان مدرنیسم بر شهرها، تأثيرات اساسی گذاشت که باید مورد توجه قرار داد که در ایران جریان مدرنیسم فقط یکی از مجموعه فرایندهای تاریخی تأثیر گذار است و ورود اسلام به ایران یکی از مهمترین این جریان شناخته می­شود و تبدیل اقتصاد ایران از نظام تهاتری به نظام مبتنی بر پول یکی دیگر از جریانات این مجموعه است.

این فرایندها شکل و سبک زندگی شهر را تغییر دادند و در کنار میراثی از سنت­ها و فرهنگ­های محلی، نهادها ، ارزش­ها، اقشار و گروه­های جدید را ایجاد کردند. متأسفانه، در میان تحقیقات فراوان در مورد فرهنگ و تاریخ ایران پژوهش هایی که در ارتباط با شهرها دارای تحلیل سودمندی باشد، بسیار کم است.

در بیشتر آثار فقط به رویدادها و اشخاص مهم شهرها پرداخته می شود و حتی در این باره هم نسبتاً کم کار شده است. جغرافیداناتی مانند گوب، بناین و خیر آبادی شکل گیری شهرها را مورد بررسی قرار دادند اما به تأثیرات جریان مدرنیسم چندان توجهی نکرده­اند.

به عنوان مثال خیر آبادی فقط دو پاراگراف به این موضوع اختصاص داده و اظهار می­کند اکنون بیشتر شهرهای سنتی به واسطه­ی توسعه­ی شهری جدید درهم شکسته شدند. بلوارهای عریض و مجتمع های مسکونی در بازارها و محله­های مسکونی قدیمی ساخته شدند و عوامل شهری قدیمی مرتبة بدون توجه به اهمیت فرهنگی و شناخت محیط زیست تخریب می­ شدند.

شهرهای سنتی به عنوان « شهر قدیمی کنار شهرهای جدید قرار گرفتند و عمدتأ فقیران شهری که استطاعت تعمیر منزل خود را ندارند در آنها ساكن هستند.

شهر سنتی با شهر جدید تفاوت چشمگیر دارد شهرهای جدید ملهم از شهرهای قدیمی قرن بیستم میلادی تقلیدی از شهرهای غربی بودند که شاید با محیط و فرهنگی ایران چندان تناسب نداشتند (همان ، ۸۸).

بازار اصفهان

تجار اصلی بازار اصفهان دفاتری در راسته­های بازار ندارند. اما محل کار آنها در کاروانسراهای وسیع و مجلل که در پشت راسته­ها است، قرار دارند. واژه­ی کاروانسرا از زمان گذشته نشأت می­گیرد. زمانی صف­هایی طولانی از شتر، اسب و خر وارد بازار می­شد اما کامیون­ها با سرعت جای این کاروان­های حیوانی را می­گیرند (Miller, 1961: 13-14).

در سال ۱۹۶۰ م، در راسته­های بازار، در میان فروشندگان و خریداران، مسیرهای ویژه­ای بود که از حاشیه­ی شهر به وسیله­ی راهی که فاقد سقف و در و دروازه بود به بازار متصل می‌شد. در حاشیه­ی این راه هیچگونه کاراوانسرای یا تجارت خانه نبود تا مسافران و تجار بتوانند به سرعت و بدون درد سر خود را به مراکز خرید و فروش عمده برسانند.

تا دوره میلر، خیابان کشی در این روند تاثیر گذار بوده است.

در سال ۱۹۳۱ م.۱۳۱۰ش. تنها سه خيابان آسفالت شدند: خیابان طالقانی (شاه) ، خیابان هاتف و حافظ. (25 :1969 ,Proudlove). چنین تغییرات ارتباطات در حمل و نقل، بر فضای مورد استفاده در بازار تاثیر گذار بوده است. افزایش جمعیت همچنین موجب تغییرات اجتماعی و گسترش شهر شد و فشار شدیدی به منظور استفاده­ی بیشتر از وسایل نقلیه را بر سیستم وارد کرد (همان، ۲۵) اما این فشار یکطرفه نبوده بلکه از طرف بازار و هم از خارج بازار فشار وارد می­شد که نیاز استفاده از وسایل نقلیه را به خوبی نشان می داد. بنابراین این گاراژها در حاشیه­ی بازار شكل گرفتند. بنابه گفته­ی بازاری­ها، بازار خود به عنوان شهر با هسته­ی اصلی شهر تلقی می­شد که در مصاحبه آشکارا به آن اشاره می­کنند که حاشیه­ی شهر همان حاشیه­ی بازار است.

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه مهندسی معماری و شهرسازی

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

برنامه گردشگری پایدار YFP10

طی سال 2016، دومین سال عملیات، برنامه گردشگری پایدار YFP10 همچنان به عنوان یک پلت فرم برای جمع آوری و گسترش ابتکارات و مشارکت های موجود و تسهیل پروژه های جدید برای سرعت بخشیدن به تغییرات به مصرف و تولید پایدار ادامه می یابد.

این برنامه دارای:

  • عضویت سازمان‌های دخیل (دولت ها، بخش خصوصی، دانشگاهی و جامعه مدنی) با همکاری یکدیگر بمظور پیاده سازی فعالیت‌های گردشگری پایدار با تاکید بر:
  • بهره وری انرژی و مصرف آب؛
  • تغییرات اقلیمی؛
  • مدیریت زباله؛
  • تامین منابع محلی؛
  • استفاده از زمین های پایدار؛
  • حفاظت از تنوع زیستی؛ و
  • شغل مناسب و معقول.
  • افزایش دیدگاه بین المللی اعضای آن فعالیت ها از طریق راه اندازی مجله سالانه، با حمایت از دبیرخانه YFP10 منتشر شده است که مورد حمایت جمهوری کره می باشد.
  • ارائه فرصت های زیر برای اعضای آن برای شرکت در جلسات عمومی برای رسیدگی به ادغام بخش‌ها در بخش گردشگری

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه گردشگری و توریسم

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

 

[contact-form-7 id=”119″ title=”Contact form”]

شهرهای رقابت پذیر

تا قبل از دهه 90 میلادی، مفهوم رقابت‌پذیری صرفا شامل بنگاه‌ها، شرکت‌ها و مراکز تولیدی و خدماتی می‌شد. ولی از اواسط دهة 90 میلادی، و با رفع موانع جابه‌جایی نیروی انسانی و سرمایه و تغییر شرایط جهانی، خط پایان کسب وکار، و آغاز فرآیند جهانی شدن مفهوم اقتصاد، از دیدگاه بسیاری از اقتصاددانان و صاحب نظران علوم منطقه‌ای برای کشورها نیز معنادار شد و بر این اساس، بازتعریف‌های متعددی با هدف رفع کاستی‌های این انگاشت صورت گرفت  (شریف‌زادگان، ندایی طوسی؛ 1395: 108). با نگاهی دقیق‌تر به ریشه ظهور رقابت‌پذیری در سطح مکان می‌توان دریافت که برای اولین بار مفهوم رقابت‌پذیری سرزمینی[1] ابتدا توسط پورتر در سال 1990، در سطح ملت‌ها به کار گرفته شد و سپس به شهرها گسترش یافت (Kresl, & Singh, 1994).

 

نظریه پردازان رقابت پذیری

به دنبال آن، افزایش اهمیت نقش عوامل بیرونی و مکانی در رقابت‌پذیری قلمروئی سبب شد تا برنامه‌ریزی توسعة فضایی نیز به شیوة افزایش رقابت‌پذیری مکان و موفقیت آن در جذب سرمایه و نیروی انسانی، به دغدغة بسیاری از صاحب نظران علوم منطقه‌ای و شهری تبدیل شود (شریف‌زادگان، ندایی طوسی؛ 1395: 106). در این میان، نظریه‌ پردازان رقابت‌پذیری در مقیاس مکان، به سه دسته تقسیم می‌شوند. دسته اول، دکترین مرکانتلیست‌ها (بازاربست گرایان)[2] هستند. از دیدگاه این نظریه پردازان، وجود رقابت‌پذیری اقتصادی در سطح کشورها همانند رقابت موجود میان بنگاه‌های اقتصادی می‌باشد. این در حالی است که دسته دوم نظریه پردازان که به دکترین مایکل پورتر (اقتصاددانان استراتژیست) معتقد هستند باور دارند که وجود رقابت‌پذیری در سطح کشورها متفاوت با بنگاه‌ها می‌باشد. از دیدگاه این نظریه پردازان، رقابت نوین کشورها مستلزم بهره‌وری بنگاه‌ها است تا دسترسی به عوامل تولید و مزیت‌های نسبی. همچنین بهره‌وری بنگاه نیز بستگی به چگونگی رقابت آنها دارد و نه زمینه‌ی فعالیتی که در آن رقابت می‌کنند. با این خردمایه که برونداد بهره‌وری، کیفیت بالای زندگی و دستمزدهای بالا، هدف غایی رقابت‌پذیری به شمار می‌رود، بهره‌وری نیز نه در گرو تشویق کسب وکارهای خاص، بلکه در گرو ظرفیت کشورها در ایجاد شرایط محیط بیرونی کسب وکار برای افزایش بهره‌وری است. بطور کلی در این نظریه، دو موضوع، راهبردهای بنگاه و کیفیت محیط کسب و کار اهمیت پیدا می‌کند. دیدگاه نظری سوم نیز مربوط به دیدگاه پاول کروگمن می‌باشد که تأکید بر غیر علمی دانستن و امکان‌ناپذیری بحث در مورد مفهوم رقابت‌پذیری در سطح مکان دارد (همان). برخلاف روشن بودن مفهوم رقابت‌پذیری در سطح بنگاه‌ها و حتی کشورها، تعاریف متعدد و گاه ابهام آوری از رقابت‌پذیری در سطح منطقه وجود دارد. در این رابطه می‌توان به تعریف اتحادیه اروپا (EC, 2008) اشاره کرد که در آن رقابت‌پذیری ابزاری برای افزایش پایدار استانداردهای زندگی یک منطقه و کاهش نرخ بیکاری غیرداوطلبانه تا حد امکان تعریف شده است. یا تعریف دیگری، رقابت‌پذیری را درجه‌ای می‌داند که در آن منطقه یا شهر به تولید کالا و خدمات مورد نیاز ذائقه‌ی بازارهای منطقه‌ای، ملی و بین‌المللی بپردازد و هم‌ زمان باعث افزایش درآمد و اشتغال، بهبود کیفیت زندگی شهروندان و ارتقای توسعه به شیوه‌ای پایدار شود. مهمترین تعریف مورد قبول محیط‌های آکادمیک، به ویژه در میان نو منطقه‌گرایان از رقابت‌پذیری منطقه‌ای، به تعریف مایکل استورپر[3] از دو دیدگاه اقتصاد کلان و خرد باز می‌گردد؛ وی رقابت‌پذیری منطقه‌ای را تنها معادل افزایش بهره‌وری ندانسته، بلکه در گرو افزایش استانداردهای زندگی و توانایی نگهداشت برآمده‌ای برنده نیز می‌داند (شریف‌زادگان، ندایی طوسی به نقل از مالکی؛ 1394: 8).

[1] Territorial Competitiveness

[2] The Mercantilist

[3] Storper, 1997

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه  شهرسازی

مشاوره انجام پایان نامه  برنامه ریزی شهری

0990-135-4771

 

ثبت سفارس