Skip to main content

مدرنیسم در دوره پهلوی اول

جریان مدرنیسم بر شهرها، تأثيرات اساسی گذاشت که باید مورد توجه قرار داد که در ایران جریان مدرنیسم فقط یکی از مجموعه فرایندهای تاریخی تأثیر گذار است و ورود اسلام به ایران یکی از مهمترین این جریان شناخته می­شود و تبدیل اقتصاد ایران از نظام تهاتری به نظام مبتنی بر پول یکی دیگر از جریانات این مجموعه است.

این فرایندها شکل و سبک زندگی شهر را تغییر دادند و در کنار میراثی از سنت­ها و فرهنگ­های محلی، نهادها ، ارزش­ها، اقشار و گروه­های جدید را ایجاد کردند. متأسفانه، در میان تحقیقات فراوان در مورد فرهنگ و تاریخ ایران پژوهش هایی که در ارتباط با شهرها دارای تحلیل سودمندی باشد، بسیار کم است.

در بیشتر آثار فقط به رویدادها و اشخاص مهم شهرها پرداخته می شود و حتی در این باره هم نسبتاً کم کار شده است. جغرافیداناتی مانند گوب، بناین و خیر آبادی شکل گیری شهرها را مورد بررسی قرار دادند اما به تأثیرات جریان مدرنیسم چندان توجهی نکرده­اند.

به عنوان مثال خیر آبادی فقط دو پاراگراف به این موضوع اختصاص داده و اظهار می­کند اکنون بیشتر شهرهای سنتی به واسطه­ی توسعه­ی شهری جدید درهم شکسته شدند. بلوارهای عریض و مجتمع های مسکونی در بازارها و محله­های مسکونی قدیمی ساخته شدند و عوامل شهری قدیمی مرتبة بدون توجه به اهمیت فرهنگی و شناخت محیط زیست تخریب می­ شدند.

شهرهای سنتی به عنوان « شهر قدیمی کنار شهرهای جدید قرار گرفتند و عمدتأ فقیران شهری که استطاعت تعمیر منزل خود را ندارند در آنها ساكن هستند.

شهر سنتی با شهر جدید تفاوت چشمگیر دارد شهرهای جدید ملهم از شهرهای قدیمی قرن بیستم میلادی تقلیدی از شهرهای غربی بودند که شاید با محیط و فرهنگی ایران چندان تناسب نداشتند (همان ، ۸۸).

باغ چینی

باغ سازی چین تاریخ دیرینه داشته و قدیمی ترین باغستان دربار در سلسله امپراطوری (جو) در پیش از سه هزار سال پیش ایجاد شد. باغ سازی شهری چین با تنوع فراوان و رنگارنگ در سه سامانه بزرگ باغی جایگاه درخشانی به خود اختصاص داده و در تاریخ معماری باغ از شهرت فراوانی بهره مند شده است. معماری باغسازی چین را باغستان های عظیم خانواده و باغ های ظریف خصوصی تشکیل می دهد. این ساختمانها زیبایی مصنوعی را با زیبایی طبیعی تلفیق داده و در باغچه بندی سنگها و آبها، گلها و علفها، حیاط ها و میدان ها دالان ها و پل ها و تابلوها و نقاشی ها به گونه ای دقیق و ماهرانه ترکیب بندی شده است که به انسان احساسات عمیق و گوناگون و قدرت تخیل فراوان می بخشد.

 

عناصر باغ چینی

از جمله مهم‌ترین عناصر موجود در هنر باغ‌سازی چین که می‌توان از آن به عنوان فصل مشترک ارتباط انسان با فضای باغ یاد کرد، کوشک و ابنیه موجود در باغ می‌باشد. معماری این بناها صرف نظر از عملکرد، با هدف دید به چشم اندازهای وسیع باغ و براساس حظ هرچه بیشتر آدمی از مناظر باغ شکل گرفته است. از جانمایی و نحوه استقرار تا شکلگیری پلان و استفاده از واشدگاه ها همه براساس ایده فوق طراحی گشته اند. لذا ابنیه موجود در باغ، نوع خاصی از معماری را معرفی می‌نمایند که از ویژگی‌های آن سبکی بنا، پنجره‌های وسیع و واشد گاههای عریض، تراس، ایوان، مکان یابی و استقرار بر روی بلندی – در صورت امکان- و…. می‌باشد. عناصر توزیعی معماری در کوشک سعی دارد طبیعت باغ را به داخل بیاورد. مذهب تاثیر بسزایی بر باغ سازی چینی داشت (روحانی، ص 71).

 

فلسفه باغ سازی

فلسفه چینی از مکتب کنفوسیوسی تا تائوئیسم و بودیسم و ذن تمامی آنها بیان حالی هستند که در ان انسان این جهان را کاملا خانه خود احساس می کند و او را به عنوان قسمت متکاملی از محیطش تلقی می نماید. آگاهی و هوشیاری انسانی از یک روح جدا اما زندانی شده و محبوس که از جایی دور آمده باشد نیست. بلکه جنبه ای است از یک سازمان متوازن در دنیای طبیعی، (قاسم مطلبي). در ميان مذاهب چيني تائويسم و بودايي بيشترين تاثير را در باغ سازي اين كشور داشته اند. بعد از ظهور بودائیسم در چین اغلب باغ ها به سبک های طبیعی و فرم آزاد ساخته شد. سعی می شد که از طبیعت تقلید کرده و بیشه زار و تپه های زیبا احداث نمایند. به طور کلی یک منظره طبیعی را برگزیده و آن را در مقیاس کوچکتر دوباره می ساختند. (همان).

 

تفکر بودایی و باغ سازی چینی

در مکتب و تفکر بودایی آیینه مظهر و نماد آگاهی و اندیشه نابی است که در آن لکه ای از جهل و نا آگاهی جای ندارد. این اندیشه به نظر می رسد که در تمامی ادیان و فرهنگ ها و گرایش های عرفانی و معنوی استعاره ای مشترک و معنایی مشابه دارد. در چین، هند، مسیحیت و اسلام و یا شرق و غرب آیینه و تصویر در آن به خصوص در ادبیات آنها تجلی یافته ومنبع الهامی برای هنرمندان نگارگری، معماران و منظره پردازان و باغ سازان بوده است.

 

 

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه معماری و شهرسازی

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

باغ ژاپنی

برخی از صاحب نظران از سه الگوي اصلیِ باغ در جهان نام میبرند. الگوي باغ چینی و باغ ژاپنی در کشورهاي حوزة نفوذ فرهنگی چینی مانند تایلند و کره و فیلیپین؛ الگوي باغ ایرانی، که نمونه هایش را در قلمرو و حوزة نفوذ  فرهنگ ایرانی، از هند تا اسپانیا، می توان دید؛ و الگوي باغ شمال مدیترانه اي، که در اروپا و قلمرو فرهنگ اروپایی رواج دارد (جلیلی و اکبری، ۱۳۹۴). البته الگوهاي خردتر و محدودتر نیز در زیر هر یک از سه الگوي اصلی وجود دارد. از همین رو، سبک باغسازی ژاپنی نیز در کشور چین شروع شده و به ژاپن آورده شد و در آنجا توسعه و پیشرفت بر روی اینگونه باغ ها صورت گرفت از این جهت بیشتر به این باغ ها، باغ های ژاپنی می گویند (پژواک و همکاران، 1393). جهان بینی ژاپنی ها که مکتب (ذن) در آن دخیل است باعث به وجود آمدن معماری طبیعت گونه باغ ژاپنی شده است. در باغ ژاپنی انسان بدون هیچ برتری جویی نسبت به طبیعت جای خود را پیدا می کند و باعث جلوگیری از آسیب زدن به طبیعت می شود طبیعت در میان ژاپنی ها مقدس می باشد و نباید مورد تجاوز قرار گیرد اما باغ های ژاپن عینا مانند طبیعت نمی باشد و دارای اصول و هماهنگی خاصی است.

 

باغ‌سازی ژاپنی

قدمت باغ ژاپنی به بیش از پانزده قرن پیش میرسد و در کنار خانه هاي شخصی، معابد، و قلعه هاي قدیمی دیده میشود. البته با توجه به گفته های خانم آهنگر، سبك باغ سازی در خاور دور (چین و ژاپن) بر مبنا و اصول خاصی بنا شده و قدمت تاريخی آن به 2500 سال قبل از میلاد مسیح (در چین) برمیگردد. پرورش گیاهان دارويی و حفظ فضای سبز، برای قرن های متمادی، مبنای فكری و منبع الهام علاقه مندان به طبیعت بوده است. این باغ ها تأثیرات فراوانی از باغ هاي چینی گرفته اند. باغ هاي چینی نیز خود تحت تأثیر آیین هاي بودائیسم و دائوئیسم بوده اند. مبلغان مذهب بودائیسم این سبک باغسازي را به ژاپن بردند (جلیلی و اکبری، ۱۳۹۴). در ژاپن چند شیوة باغسازي وجود داشته است که گاهی به صورت ترکیبی با یکدیگر به کار میرفته اند، زیرا هدف و ساختار کلی آنها یکسان است. یکی از مشهورترینشان باغ های شنی یا باغ های خشک است. این باغ ها در کنار معابد مرافبه ذن ساخته میشود. این آیین ترکیبی است از آیین هاي بودائیسم و دائوئیسم با آیین هاي بومی ژاپن که بر نسبی و تغییر پذیر بودنِ پدیده ها تأکید دارد.

 

ترکیب

از عناصر موجود در طبیعت به نحو شگرفی استفاده می‌شود. معمولاً در ترکیب باغ‌های ژاپنی از ترکیب گیاهان رنگارنگ و متنوع با عناصری همچون پله‌های سنگی، برکههای کم‌عمق، حصارهای سنگی، نرده‌هایی از خیزران (بامبو)، پلهای چوبی و یا سنگی بر فراز برکه‌ها و جزایر مصنوعی آکنده از گل و گیاه استفاده می‌شود. افكار فلسفی و مذهبی در طول تاريخ خاور دور به نوعی در هنر نیز نهادينه شده است. آن چنان كه پس از ظهور بودا و آشنای هنرمندان با عقايد و افكار فلسفی او، طراحان به طبیعت نزديكتر خود را حس کردند و نمايانگر اين حالات در طرحهای تقلیدی آنها از طبیعت است. يكی از مهمترين اصول فرهنگ اصیل ژاپن، عشق به طبیعت و مظاهر آن است. اين عشق تا بجايی پیش رفته که بسیاری از نمادهای طبیعی، مقدس و الهی شمرده میشوند. باغ ژاپنی از باغ چینی سرچشمه گرفته است اما فلسفه بی نظیر طراحی خاص خود را توسعه داده است. باغهای ژاپنی چكیدهای از منظر طبیعی بودند که از طريق دست ورزی سنگ، گیاهان و آب، نماد فرآيندها و تمجید از طبیعت محسوب میشدند (صالح آهنگر و محبوبی وایقان، ۱۳۹۵).

عناصر متدوال باغ هاي ژاپنی اینها هستند: آب به صورت واقعی یا نمادین. صخره ها یا سنگ ها به صورت زمینه یا ترکیب هاي

گوناگون. یک کوشک یا خانۀ چاي. فانوس معمولاً از جنس سنگ. پلی به جزیره یا سنگ هاي پلکانی. حصاري از پرچین، نرده،

یا دیواري سنتی و گیاهان.

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه معماری و شهرسازی

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

معماری دوره قاجار

در این دوره معماری دچار گسستی بی سابقه می شود که با عناصری ناآشنا و ناهمگون در آن مواجه است (شریفی، ۱۳۹۴). در این دوره است که شیوه جدیدی در معماری نهادینه شد که معماران ایرانی را بر آن داشت تا عوامل مشخص معماری ایران را با روش و توجه خاصی با عوامل معماری خاور دور در آمیزد و سنت و تجددگرایی را رو در روی هم قرار دهد (تقی زادیه و همکاران؛ ۱۳۹۴). همچنین در این بین، اقدامات تجددطلبان برای هماهنگ‌ سازی فرهنگ غربی و ایرانی سبب شد ساختمان های دوره قاجار هم سو با سنت های ایرانی و عناصر وارداتی غرب طراحی شوند. در واقع به دنبال نوآوری ها و تغییرات حاصل از تجددطلبی معماران محلّی نیز تا اندازه ای سلیقه تازه را پذیرفتند و در کارهای خود منظور کردند (سجادی و همکاران؛ 1393: 77).

 

سنت و تجدد

با توجه به این که این دوران نمودی از چالش سنت و تجدد در معماری است؛ از نقوش سرستون ها یا نقوش بالای سر در ورودی ها گرفته تا عناصری همچون سنتوری، فرم پنجره و حتی اقتباس حجمی از فرم ساختمان، تنها گوشه‌ای از معماری عصر قاجاریه را نشان می دهد (همان؛ ص: 76). همچنین در این دوره، تلفیق و ترکیب دو عملکرد مسجد و مدرسه باعث شکل‌گیری نوآوری ها و خلاقیت های فضایی در معماری اینگونه بناها گشته است که حتی در مدارس باشکوه صفوی نیز مشاهده نمی گردد (بمانیان و همکاران؛ 1392: 15).

 

سیری در مفهوم تجدد و تجددگرایی

صرف نظر از معنی آن در زبان فارسی، به عنوان معادل «مدرنیزاسیون» به کار می رود.  تجدد یا مدرن به معنای روزآمد بودن، به هنگام بودن و با زمان همراه شدن است. بنا به گفته دانیل لرنر «مدرنیزاسیون» یعنی فرآیند دگرگونی اجتماعی که طی آن جامعه ای کمتر پیشرفته، مختصات جامعه پیشرفته تر را به خود می گیرد. تجدد یا به تعبیر زبان فرانسه، مدرنیته و یا به زبان انگلیسی modernity، وصف انسانی است که تقریباً از پانصد سال پیش ظهور کرده است. در واقع، مدرنیزاسیون نوعی فرهنگ پذیری است و انگاره ای است دارای مقایسه ای ارزشی. درواقع مدرنیته یا تجدد، تبلور عینی و تجسم یافته دنیای جدید است و مدرنیسم یا تجددگرایی، تبلور عقیدتی و احساسی این دنیا است. تجددگرایی به فرآیندی در جهت هماهنگ ساختن نهادهای سنتی با پیشرفت علوم و تمدن اطلاق می شود (سجادی و همکاران؛ 1377).

 

معماری و چالش هاي گذار از سنت به مدرنيته در دوره قاجار

زمينه هاي تاريخي، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و محيطي از جمله عواملي هستند كه در شكل‌گيري آثار معماري بسيار موثرند. معماري معاصر ايران در بستري شكل گرفته است كه از جريان هاي مدرنيته، صنعتي شدن و جهاني شدن به طور مداوم تاثير پذيرفته است. فناوري شيوه زندگي مردم و متعاقب آن كالبد و محيط زيست وي را تغيير داده است. مي‌توان عنوان نمود گذار به مدرنيته در جامعه ايران از حدود يك قرن پيش آغاز شده است و هم اكنون نيز در جريان است زيرا كه جامعه ما هيچ گاه زيرساخت‌هاي مدرنيته را به صورت كامل در اختيار نداشته و از نظر فني نيز همواره كمبودهاي فراواني وجود داشته است. معماري نيز با توجه به نقصان‌هاي موجود در شيوه هاي ساختگاه به تقليد ظاهري از معماري مدرن تقليل يافته است (ابراهیمی، اسلامی؛ 1389: 65). هنر اقتباس از معماری اروپایی در دورة قاجار به صورت های گوناگون از جمله اقتباس برخی از عناصر تزئینی مانند نقوش سرستون ها یا نقوش تزیینی بالای سردر ورودی ها تا اقتباس از بعضی عناصر معماری مانند سنتوری ها و فرم پنجره ها و حتی در مواردی اقتباس کامل ترکیب حجمی و عناصر یك ساختمان صورت میگرفت. بنابراین تقلید از معماری اروپایی و روسی از دورة قاجار به صورت آشكار و ملموس در ایران آغاز شد. همچنین در زمان ناصرالدین شاه به سبب سفرهای مكرر شاه و درباریان به فرنگ، کشور بتدریج از جهان شرق پا به جهان غرب گذاشته و توجه ها از لاهوت و سنت به ناسوت و غرب تغییر جهت یافته و معماری غرب به عنوان نمادی از تجدد و پیشرفت وارد معماری ایران شد (تقوی و صابرمیمندی، ۱۳۹۵). بطور کلی، میزان ساخت بناهای نوگرا در دورة قاجار نشان از رونق نوگرایی و متغیرّ بودن روند نوگرایی در این دوران دارد. معماری نوگرا، تحوّلات معماری معاصر ایران را در دوران قاجار تحت تأثیر خود قرار داده بود. البته طول دوران حکومت هر یک از شاهان قاجار تأثیر قابل ملاحظ های بر تعداد بناهای ساخته شده در این دوران دارد. دلایل متفاوتی را می توان برای گرایش به نوگرایی در معماری معاصر ایران در دوران سلطنت قاجاریهّ ذکر کرد؛ از جمله سفر شاهان قاجار به فرنگ، آگاه شدن مردم از وجود دنیای نوگرا و غیره (مهدوی‌نژاد، منصوری مجومرد؛ 1394: 22).

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه معماری و شهرسازی

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

 

معماری مدرن

در فرهنگ بربنائیکا در توضیح واژهی مینی مالیم آمده است : جنبشی که در اواخر دهه ۱۹۶۰ در عرصه هنرها به ویژه نقاشی و موسیقی در آمریکا پا گرفت و بارزترین مشخصهای آن تأکید بر سادگی بیش از حد صورت و توجه به نگاه عینی و خشک بود. آثار این هنرمندان گاهی کاملا از روی تصادف پدید می آمد و گاه زادهی شکل های هندسی ساده و مکرر بود منتقدان عناوینی مانند «هنر خشی»، ساختارهای فرا هندسی»، «هنر الفبا »، «ساختارهای بدوی» را به این شکل هنری به دقت سنجیده اطلاق می کردند. گاه هنر مینی مال را با عناوینی مانند ساختار ابتدایی، هنر تکرار، هنر خرده پردازی می گفتند و هنرمندان این عرصه را مینی مالیت خطاب می کردند.

در کتاب تاریخ هنر مدرن «آرناسون» از مینی مال آرت به عنوان هنر خرد یاد کرده و مینیمالیسم را خردگرایی معنا کرده­اند. این واژه در قرن بیستم و به خصوص از سال های ۱۹۹۰ برای تعریف کی تخیلی، خشن، با شکلی منظم و ساده و روندی صنعتی، به کار می رفت. در سال ۱۹۲۹ اولین بار دیوید بورلیک در مقدمه‌ی کاتالوگ نمایشگاه نقاشی گراهام’ در گالری دیو دنیینگ از این واژه استفاده کرد. بورل یک نوشت : امینی مالیسم نامش را از واقع گرایی نایش گرفته است. موضوع ، بودن خود نقاشی است. » لازم به ذکر است برخی از پژوهشگران نیز معتقدند واژهی مینی مال برای بار اول برای اثر هنری از ساموئل بکت (نويسندهی ایرلندی به نام نفس که تنها ۳۰ ثانیه طول کشید به کار برده شده است. به طور کل یکی از قدیمی ترین ذکرها از مینی مالیم توسط مارسل دوشان در آسان سازی ترکیبات سوپر مائینی کازیمیر مالویچ و نقاشی های آبسترهای بارنت نیومن” می باشد (چوبک، لیتکوهی؛ 1392).

 

ویژگی­ های سبک مینیمالیست

الف: مینیمالیسم سبک یا روشی است که مجذوب المان های مادی هنر می شود و از هرگونه اشاره به ذهنیت و بیان درونی هنرمند پرهیز می کند و نهایتاً تجربه ای صادقانه و مستقیم در هنر را ضروری می داند. هنرمندان مینیمالیست به خلق آثار سه بعدی و اغلب با ابعاد بزرگ گرایش داشتند و باپرهیز آگاهانه از ایجاد عمق در تصویر، مرزهای مجسمه و نقاشی را مخدوش کردند. ایشان با تأکید بر شیئیت که از ویژگی های بارز مینیمالیسم است سعی در کشف توانائی های فضای واقعی داشتند. اصطلاح شیء که در مقاله ی اشیای خاص در سال 1966 توسط دونالد جاد استفاده شد به تدریج رواج پیدا کرد و به عنوان هنر مطرح شد. استفاده از اصول ساده ی ریاضی و تصاعد جبری در ترکیب بندی از مهم ترین ویژگی های این هنر است. اگون گوسن در سال 1966 نمایشگاهی از هنر مینیمالیستی را چنین تعریف کرد بدون نمادگرایی، بدون پیغام و بدون خودنمایی شخصی.

ب: هنرمندان مینیمالیست از تولیدات صنعتی و مونتاژ آنها درترکیب و خلق آثار خود بهره می بردند؛ تولیداتی که تا آن زمان برای دنیای هنر ناشناخته بود و بدین ترتیب لمس یا دست شخصی را از بین بردند.

ج: هنرمندان مینیمالیست اولین نسلی بودند که در دانشگاه های هنری آموزش دیده بودند و همزمان با آموزشهای عملی، مطالعاتی در زمینه ی فلسفه و تاریخ هنر نیز داشتند. ایشان خود در نقد این هنر به عنوان جنبشی با مبنای فلسفی سهم بسزایی داشتند و بر بحث هایی که موجبات هنر جدید را به وجود می آورد به ویژه هنر مفهومی که از زبان به عنوان ابزار کار اهمیت چنین آثاری تا به امروز نیز مشاهده می­شود (کلپیت، 1983). استفاده از مواد سبک و غیر سنتی در کار بسیاری از هنرمندان چند رسانهای پس از دهه ی شصت نیز ادامه یافته است. هنرمندان مینیمالیست پایه و یا هرآنچه موجب فاصله با بیننده در فضا می شود حذف کردند و با چیدمان فرمهای ساده و شبیه به هم به متغیرهای نور، حرکت، جسم انسان و فضا توجه کردند در حقیقت هنر مینیمال دیدگاه سنتی مجسمهسازی و نقاشی را به عنوان یک مفهوم از پیش تعریف شده و محدود مورد پرسش و نقد قرار می داد (درویش و معصومی، ۱۳۹۴).

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه معماری و شهرسازی

0990-135-4771

 

ثبت سفارس

تقابل سنت و مدرنیته در دوره قاجاری

جامعه ایران در عصر قاجار با شرایطی روبرو شد که تا آن زمان روبرو نشده بود و این ارتباط پیوندهایی را به وجود آورد که سبب تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در درون جامعه شده بود، در این میان فضاهای شهری این دوران هم، تحت تأثیر تحولات جامعه و روبرو شدن با تمدن غربی وارد چالش­های سنت و مدرنیته شد. سنت در لغت به معنای حفظ و انتقال باورها و رفتارها از دوره ای به دوره­ای دیگر از تاریخ است که معمولا به صورت شفاهی انجام می گیرد.

بنابراین در درون موضوع سنت، تحرک وجود دارد و به زبان دیگر آنچه که امروز سنت” نامیده می شود روزی جدید و به قول امروز مدرن بوده و در طول زمان تغییر شکل داده است و این روند در آینده نیز ادامه خواهد یافت. سنت یعنی “حضور گذشته در حال در عمل هیچ گاه حال به صورت خالص وجود ندارد، حال همیشه همراه گذشته ای است که ادامه می یابد (بهنام، ۱۳۸۶، ۳۰).

به عبارت دیگر سنت به معنای آداب و رسوم، اعتقادات و رفتارهایی است که از گذشتگان به میراث رسیده است. تأثیر زیادی بر شرایط اجتماعی جامعه دارد و بخش مهمی از فرهنگ تمدن محسوب می­شود. به بیانی دیگر، سنت به معنای تداوم و استمرار، انتقال وجهی از فرهنگ قومی و فرهنگی از یک نسل به نسل دیگر و انتقال سینه به سینه باورها و عادات و عرفها از پدران به فرزندان است (قبادیان، 1383: 20-19).

تجدد نوعی سرنوشت و تقدیر تاریخی است، تجدد و نوگرایی یک واکنش و حالت طبیعی است که در تمدن ها در برخورد با پیشرفت و دستاوردهای تازه تمدن غربی که براساس کوشش انسان غربی، در نتیجه ظهور مدرنیته، از قرن شانزدهم تا نوزدهم میلادی، به وجود آمده بود، به وجود آمد (بهنام، ۱۳۸۶: ۱۱). تجدد یا نوگرایی در مفهوم عام خود به معنی نوعی خردگرایی غربی بود که ایجاد سازمان­های جدید اجتماعی به جای سازمان های سنتی کلاسیک، صنعتی کردن اقتصاد، سکولاریسم، ایجاد دولت- ملت از الزامات آن به شمار می آمد. در این بینش شرایط مادی نه معنوی به رفتار و نحوه تفکر افراد در جامعه شکل می­داد (بانی مسعود، ۱۳۸۸: ۱۸۴).

 

مدرنیسم و معماری

اصطلاح مدرنیته به شیوه­های زندگی اجتماعی و تشکیلات و سازمان­های اجتماعی اشاره دارد که از قرن هفدهم به بعد در اروپا ظاهر شد و به تدریج دامنه تأثیرات و نفوذ آن کم و بیش در سایر نقاط جهان نیز بسط و گسترش یافت (گیدنز، ۱۳۷۹: ۱۵۸). اصل مدرنیته به معنای همواره به پیش رفتن و در عین حال” فرا خواندن نو و کنار گذاردن کهنه” است.

از نظر رومی­ها ” مدرن بودن” یعنی آگاهی داشتن نسبت به زمانه خود (جهانبگلو، ۱۳۷۶: 5). واژه “مدرنیزاسیون” به معنی نوسازی است و در اصطلاح به معنی ایجاد تغییراتی در تلقیات فردی، رفتار اجتماعی، اقتصاد و سیاست است. به طور کلی هر جا سخن از تغییراتی به میان آید که در رفتار فردی و اجتماعی و یا در اقتصاد و سیاست جامعه موثر باشد، نوسازی است. این واژه در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم معمولا به معنای رشد تعقل و نادینی گری به کار میرفت. اینک، نوسازی غالبأ معنی رشد اقتصادی را دارد و یا مترادفی است برای واژه های غربی شدن و نوگرایی (آزاد ارمکی، ۱۳۸۰: 69).

 

 سنت و مدرنیته قاجاری

مدت هاست که در مباحث و نوشته­ها حتی تحقیقات مختلفی که مطرح می­شود، از کلمه سنت و مشتقات آن مثل ” سنتی”، “سنت­گرا” و ” سنت­گرایی” در مقصود منفی و مترادف با کهنگی و قدیمی و کهنه­گرایی، در ضدیت با نوگرایی و نوجویی و عداوت با هر پدیده جدید مستفاد می­شود؛ از سوی دیگر واژه­های ” نوگرایی”، ” مدرنیسم”، ” تجدد” و امثالهم لغاتی هستند که غالباً در مقابل واژه سنت و مشتقات آن به کار برده می­شوند. وضعیت به گونه­ای است که با لفظ “نوگرایی” مفهوم “سنت گرایی” به مذبح برده می­شود (نقی زاده، ۱۳۷۸: ۱۰۱).

خاندان قاجاریه از سال ۱۹۵۸ الى ۱۳۰۴ ه.ش (۱۱۹۳ الى ۱۳۴۴ مق) یعنی مجموعا به مدت ۱۴۶ سال در ایران سلطنت کردند. در طی این مدت، تحولات بسیار زیادی در شئون مختلف مملکت صورت گرفت. جامعه سنتی ایران مواجه با نسیم ها و گاه تند باد های مدرنیته قرار گرفت و بسیاری از هنجارهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و هنری دستخوش تغییرات شد (قبادیان، ۱۳۸۳: ۲۱). تاریخ نیمه اول قرن سیزدهم هجری( مقارن با نیمه اول قرن ۱۵ میلادی) از جهاتی چند بخشی از مهمترین قسمت­های تاریخی است، زیرا در این ۵۰ سال وقایع و حوادث بزرگی در اروپا روی داد که اثرات آن از حدود اروپا خارج شد و در سایر نقاط عالم وارد گردید و ایران نیز به نوبه خود از اثرات آن حوادث مهم مانند انقلاب کبیر فرانسه و جهانی ناپلئون كبير و لشگرکشی­ها و فتوحات آن بی­نصیب نماند.

از طرفی دیگر طولانی­ترین و مهمترین محاربات خارجی این کشور و کشور استعمار طلب روسیه تزاری در این عصر آغاز شد. مسأله جنگ های ایران و روسیه و توجه شدید دربارهای فرانسه و انگلستان به ایران و رقابت شدید آن دو با یکدیگر برای جلب موافقت شاه و دربار قاجار، وضعیت سیاسی مهم و غیر قابل تفکیکی در ایران ایجاد نمود (شمیم، ۱۳۴۲: ۵۲).

از طرف دیگر دوره قاجار، همزمان است با تحولات وسیع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در اروپا. تحولاتی که شیوه­های کهن زیست و تولید را در اروپا به هم می ریزد و شیوه های نوین و نظمی جدید جایگزین آن می­کند. به دنبال این تحولات، دولت­های قدرتمندی در اروپا شکل می­گیرد که با اتکاء بر اصلاحات عمیق اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و با تکیه بر دستاوردهای انقلاب صنعتی در پی تسلط هرچه بیشتر بر جهان هستند. این اندیشه­های مدرن، وقوع انقلاب صنعتی به همراه رویدادهای پس از آن مانند پیشرفت علوم و فنون تقسیم منطقی کار و جدال با گذشته سرانجام به دگرگونی دائمی؛ پشت  سر گذاشتن و گاه نابودی فرهنگ سنتی در صحنه زندگی اجتماعی انجامید (حبیبی، اهری، ۱۳۸۷: 234).

این تحولات عمده در ایران در دوره قاجار رخ می­دهد، نخستین برخورد ایران با جوامع مدرن که باعث تغییرات چشمگیر شد، در اوایل قرن ۱۹ میلادی همزمان با امپراطوری ناپلئون بنا پارت و سلطنت فتحعلی شاه قاجار صورت گرفت. اگرچه این تغییرات زیربنایی نبود، ولی آغاز مدرنیزاسیون در ایران است (قبادیان، ۱۳۸۳: ۲۸). بدین ترتیب اولین تغییر اساسی در فرهنگ ما حاصل می­شود. در زمان فتحعلی شاه همزمان با آغاز پیشروی روس­ها در قفقاز، درگیری اروپاییان در ایران به شدت افزایش یافت.

 

برخورد سنت و مدرنیته در دوره ناصرالدین شاه

در دوره ناصرالدین شاه، تحولات و تغییرات و جریان نوگرایی که در اثر جنگ های ایران و روسیه، درگیری­های ایران و انگلیس و بعد از آن در ارگان نظام لشگری، سیاسی و فکری کشور آغاز شده بود، جلوه ای بارزتر و ملموس تر پیدا کرد و از نظر کمی و کیفی دامنه گسترده تری یافت. از طرف دیگر کشورگشایی ممالک اروپایی نیز صورتی جهانی به خود گرفت و رقابت میان آنها برای دستیابی به ایران شدت پیدا کرد (قبادیان، ۱۳۸۳: ۵۰). اگر برخی کوشش­های اصلاحی نیمه نخست قرن نوزدهم را کنار بگذاریم،

می بینیم که جریان نوسازی ایران، از دوران امیر کبیر صدراعظم ناصرالدین شاه آغاز می شود. سمت و سوی کلی اصلاحات امیر کبیر عبارت بود از: تحکیم قدرت دولت، نوسازی دستگاه اداری و آموزش و پرورش (جهانبگلو، ۱۳۸۰: ۳۰). در پی دغدغه های عباس میرزا و راه حل های وی امیر کبیر، صدر اعظم ناصر الدین شاه، از جمله سیاست مدارانی بود که دغدغه های تمدنی و پرسش­هایی از جنس پرسش­های عباس میرزا داشت.

تأسیس دارالفنون، اعزام دانشجو به خارج، وارد کردن برخی صنایع به کشور، محدود کردن اختیارات شاه، انتظام سیستم مالی و … از جمله این دغدغه هاست. این پرسش­های آغازین به تعبیر برخی از اندیشمندان محصول شکست در جنگ با روسیه بود چرا که هم فهم اولیه سیاست مدارانی چون عباس میرزا از تمدن غرب، فهمی نظامی بوده است و هم اولین اقتباس های ایران از غرب، دانش و فن نظامی است. به بیان دیگر، شروع فرآیند گسترش تمدن غربی از خلال تکنولوژی نظامی رخ داده است (نفیسی، ج۲، ۱۳۸۴، ۲۲۲).

سپهسالار، دیگر صدر اعظم ناصرالدین شاه نیز همچون امیرکبیر، قصدش گسترش تمدن غرب در ایران بود و با ترغیب شاه به دیدار از غرب می­خواست وی را با خود همراه سفر ایرانیان به خصوص امرا و اشراف و شخص پادشاه به اروپا در همین دوران به صورت مستمر و پیوسته انجام پذیرفت. این ارتباطات و رفت و آمدها به غرب به تدریج، وجوه جدیدی از زندگی و تمدن غرب را به روی ایرانیان باز کرد. در هر سفر به غرب آنها مواجه با تمدن و فرهنگی شدند که به سرعت در حال تغییر و تحول و پیشرفت بود.

مدرنیزاسیون شکل ظاهری شهرها، روستاها و جامعه اروپایی را به کلی تغییر داده بود. این مناظر برای ایرانیانی که هنوز در جهان سنت می­زیستند، بسیار جذاب و خیره کننده بود. اگر در گذشته تنها برتری نظامی غرب بر ما ثابت شده بود، اینک برتری علمی، تکنولوژیک و رفاه اجتماعی آنها عیان گردیده بود. عده­ای از اصلاح طلبان و منورالفكران فرنگ رفته همانند سید جمال الدين استرآبادی؛ میرزا تقی خان امیر نظام، میرزا حسین خان سپهسالار، میرزا یوسف خان مستشارالدوله؛ میرزا ملکم خان آخوند زاده و به فکر چاره جویی، ارائه راه حل و جبران عقب افتادگی افتادند.

در این دوره نظرات مدرنیسم و اقدامات در جهت انجام آن توسط اصلاح طلبان و روشنفکران و پذیرش ظواهر مدرنیسم توسط دربار و طبقه اشراف مورد توجه قرار گرفت (قبادیان، ۱۳۸۳: ۵۰). اعزام دانشجو به فرنگ، ترجمه کتب تاریخی اروپایی به انگیزه دریافتن علل ترقی مغرب زمین، انتشار روزنامه و استخدام مهندسان، اطباء و متخصصان اروپایی در امور مختلف، همگی در این راستا صورت گرفت (آدمیت، ۱۳۵۴: ۱۶۳). همزمان، نسیم مدرنیته زیر بنای نظام سیاسی کشور را نیز تحت تأثیر قرار داد.

معماری مدرنیسم

 

معماري مدرنیسم اوليه

شروع معماري مدرنیسم اولیه به صورت مدون و با استفاده از انديشه مدرن از اواخر قرن 19 ميلادي بود و خاستگاه اين معماري در امريكا در شهر شيكاگو و در اروپا در شهر هاي پاريس و برلين بود . دوره معماري مدرن اوليه از نيمه دهه 1880 تا اوايل جنگ جهاني اول يعني سال 1914 بود.

معماري مدرن متاخر

رايت در اين دوره به عنوان معروف ترين معمار آمريكا شناخته مي شد و لوكوربوزيه به عنوان استاد مسلم معماري مدرن از عقايد خود در معماري فاصله گرفت و معماران ديگري هم به اين جمع اضافه شدند. معمار ديگري به نام رودولف با طراحي دانشكده معماري ييل در آمريكا بهترين نمونه ازاين سبك را نشان داد . در اين ساختمان نماي نمايان بتن شيار داده شده بود تا زبري آن وضوح بيشتري داشته باشد. در اين دوره شهر ديگري به نام برازيليا به عنوان پايتخت جديد در كشور برزيل توسط لوچيو كوستا طراحي شد. معمار ديگر برزيلي اسكار بود كه بسياري از ساختمان هاي مدرن اين شهر را طراحي كرد اين شهر نيز مانند عقايد لوكوربوزيه طراحي شد. شهر همانند يك هواپيما طراحي شده بود كه در وسط آن بخش اداري ودر بال ها محلات مسكوني قرار داشت. اگرچه در اين شهر اسمان خراش صد هزار نفره وجود نداشت ولي ساختمان هاي مكعبي با فاصله هاي زياد تبلوري واضح از ايده لوكوربوزيه بود. در ايران شهرك اكباتان در تهران مثال بسيار خوبي از شهر سازي بر اساس عقايد لوكوربوزيه بود. ميس ونده رو ديگر معمار صاحب نام مدرن تا پايان عمر بسيار فعال بود . او ساختمان هاي مكعب شكل خود را با استفاده از شيشه وفولاد طراحي مي كرد و در كارهاي او منحني الخط وجود نداشت و همه طراحي ها با استفاده از خطوط عمودي و زواياي نود درجه طراحي مي شد. از معماران ديگر اين دوره مي توان به فيليپ جانسون واي ام پي اشاره كرد.

 

ثبت سفارش

 

معماری مدرنیسم