نخست شهری
امروزه بيش از نيمي از جمعيت كره زمين در شهرها زندگي ميكنند و رشد جمعيت شهرنشين، به ويژه در كشورهاي در حال توسعه غير قابل اجتناب مينمايد (لطفی و همکاران به نقل از رضویان؛ 1392: 24). در حالی که توسعه شهری یک پدیده جهانی است. در حدود 95 درصد از افزایش جمعیت جهان در آینده، در مناطق شهری کشورهای در حال توسعه اتفاق خواهد افتاد (Davis, 2004: 6). همچنین، تخمین زده شده است که جمعیت شهری دنیا تا سال 2025 دو برابر شده و به بیش از 5 میلیارد خواهد رسید (UN-HABITTAT, 2003). روند شهرنشيني و كلانشهرگرايي به مراتب با رشدي سريعتر از رشد جمعيت جهان در حال اتفاق است.
بنابر آمارها در سال 2000 تعداد 300 ناحيه كلانشهري با جمعيت بيش از يك ميليون نفر وجود داشته است در حالي كه اين ميزان در سال 1900 تنها برابر با 13 ناحيه كلانشهري بوده است (لطفی و همکاران؛ 1392: 24). افزایش شدید جمعیت شهری در جهان بویژه در کشورهای در حال توسعه در طی دهههای اخیر باعث بوجود آمدن پدیدهی نخست شهری در آنها شده است (میرهای و همکاران؛ 1396: 41). برای اولین بار مارک جفرسون، جغرافیدان معروف آمریکایی موضوع نخست شهر را وارد ادبیات جغرافیایی نمود. نخست شهر در واقع شهری است که از نظر میزان جمعیت یا کارکرد بر دیگر شهرهای یک کشور تأثیر میگذارد. بدین سان که مادر شهرهای ناحیهای و شهرهای یک کشور به نحوی تحت تأثیر این شهرها که در ضمن پر جمعیتترین شهرها نیز هستند قرار میگیرند (لطفی، باباخانزاده؛ 1391: 52).
پدیده نخست شهری در کشورهای در حال توسعه و بویژه در دهههای اخیر، به مهاجرتهای شدید روستا شهری منجر گردیده و همگام با تحولات سریع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، الگویی نامتوازن در نظام شهری چنین کشورهایی را ایجاد نموده است (میرهای و همکاران به نقل از راهنما؛ 1396: 42). به ویژه تمرکز بیش از حد فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و جمعیت در بزرگترین شهر این کشورها (نخست شهر)، که نه تنها موجب جذب بخش عمدهای از پتانسیلهای توسعه کشورها به این شهر شده، بلکه خود این نخست شهرها با مسائل و مشکلات عدیدهای مواجه شدهاند (لیوارجانی، شیخ اعظمب؛ 1388: 182). مطالعات انجام شده نشان میدهند که اغلب کشورهای در حال توسعه که نخست شهری را تجربه کردهاند از روند توسعه فضایی سکونتگاهها، نحوه توزیع منطقهایی جمعیت و فعالیتهای اقتصادی خود چندان رضایتمند نیستند (زبردست به نقل از متیور 1386: 29).
برخی از کشورهای در حال توسعه، برای مقابله با این پدیده نخست شهری و تبعات سوء آن سیاستها و اقدامات مشخصی را بکار گرفتهاند. در ایران نیز تحولات جمعیتی، اثرات شگرفی را بر ساختار اجتماعی- اقتصادی و کالبدی کشور بر جای گذاشته است. افزایش جمعیت، جابهجایی و مهاجرت آنها از نقاط محروم به نقاط برخوردار، باعث برهم خوردن تعادلهای منطقهای شده است (میرهای و همکاران به نقل از راهنما؛ 1396: 42). این در حالی است که کشور ایران تا پیش از شروع شهرگرایی و شهرنشینی دوره معاصر، تقریبا از نظام شهری همگونی برخوردار بوده است. یعنی شبکه شهری کهکشانی بوده و تحت تأثیر توسعه درونزا و روابط سنتی شهر و روستا به حیات خود ادامه میداده است. پس از آن در نتیجه تحول روند رشد و توسعه درونزا به توسعه برونزا، که با سیر تحول شهرگرایی، شهرنشینی و شهرسازی در دوره معاصر از اواسط حکومت قاجار به بعد شروع میشود (خادم الحسینی، عباسی به نقل از حبیبی؛ 1391). اين مسئله با كشف منابع نفت و استخراج آن از قرن سيزدهم هجري شمسي به بعد شتاب میگیرد (ابراهيمزاده، 1383: 153).
در واقع، شبکه شهرهای ایران در دهه 30 به دنبال دگرگونی شرایط اقتصادی و اجتماعی که ناشی از سیاستهای حاکمیت بود، دچار تغییرات اساسی گردیده بود و موجب پیدایش کلانشهرها، گسیختگی یا انفصال در شبکههای شهری شده و به مرور زمان و رشد جمعیت و پیامدهای آن، ایجاد نخست شهری و افزایش تعداد شهرها بوده است (خادم الحسینی، عباسی؛ 1391). بعد از اين دهه ايران شاهد تحرك جمعيتي بیشتر و تمركز شهري ناشي از مهاجرت روستائيان به شهرها، به ويژه شهرهاي بزرگ شد. اين تحركات سبب شد كه جمعيت شهرنشين در سال 1357 نيمي از جمعيت كشور را شامل شود (لطفی و همکاران به نقل از حبیبی؛ 1392: 24).
کشور ایران در واقع به عنوان یکی از کشورهای در حال توسعه، در طی دهههای اخیر بویژه از سال 1345 به بعد از روند متعادل خود خارج شد (میرهای و همکاران؛ 1396: 41). علاوه بر اين در حال حاضر نیز شاهد بهم خوردن سلسله مراتب شهري و پديدار شدن الگوي نخست شهري در سطح كشور و بيشتر مراكز استانها نیز هستیم (ابراهيمزاده، 1383: 153). اين الگوهاي كاملاً متفاوت بيشتر روشنگر مناطقي است كه رشد شهرها در آن به طور بيبرنامه و با سياستهاي نابرابر اتفاق افتاده است (تقوایی، موسوی؛ 1388: 26).