Skip to main content

معماری بیوفیلیک

ترجيح انسان ها نسبت به چيزهايي كه در طبيعت هستند، هنگامي كه از طريق تجربه وفرهنگ تصحيح شد، به طور فرضي محصول سير تكاملي زيست شناختي ميباشد. برا مثال:پستانداران بالغ (به خصوص انسان­ها)  معمولاً مجذوب صورت نوزادهايشان ميشوند و آنها را درميان گونه هاجذاب مي دانند، براي آنها چشتمان درشت و اجزاي كوچك صورت كودكانشان خيلي جذاب تر از اجزاي كهن سالانشان است. فرضيه بيوفيليا بيان مي كند كه احساس مثبت و واكنش پستانداران بالغ نسبت به نوزادانشان در ميان گونها كمك ميكند كه رتبه بقاء پستانداران بالا رود. به شكل مشابه اين فرضيه به ما كمك ميكند كه توضيح دهيم، چرا انسان هاي عادي ازحيوانات اهلي و وحشي مراقبت ميكنند وحتي گاهي جان خود را به خطر مياندازند تا آنها را حفظ كنند و اين كه چرا آنها در خانه هايشان واطراف خود گل و گياه پرورش ميدهند و از آنها نگهداري ميكنند.

به زبان ديگر عشق طبيعي ما به حيات و زندگي كمك مي كند كه زندگي ادامه پيدا كند. با توجه به ژنهاي خودپسند(Selfish genes)  فرضيه بيوفيليا بايد توضيح دهد كه ارگانيسم هاي زنده چرا به ديگر ارگانيسمهاي زنده اي كه DNAآنها را دارا نيستندكمك ميكنند .حيوانات اهلي و گياهان ميتوانند به تدريج تغيير و پيشرفت كنند و گونه هاي مختلفي از ژنها را بوجود آورندكه انسان ها را مجبور كند از آنها مواظبت و حفاظت كنند. با اين وجود بعضي از زيست شناسان سيرتكاملي عقيده دارند كه اين موضوع ميتواند با مدلهاي پايه اي مشهوري كه به شكل تجربي نشان دادهاند كه خصوصيت ژنيتيكي هر فر د به صورتي است كه توانايي اين را دارد كه نه تنها از خودش بلكه از ديگران هم به همان شكل مراقبت كند، شرح داده شود. اين نكته نيز بايد ذكرشود كه تمايل به مراقبت از حيوانات و گياهان ميتواند جنبه فرعي توليد و پيشترفت ما در كشاورزي و دامداري باشد.

اگرچه به طور كاملاً فرضتي، اين ويژگي هاي رفتاري براي نياكان ما كه بقاءشتان به اين رفتارها وابسته بوده، سودمند بوده است

(Wilson, 1984; Kellert & Wilson, ) 1995. طراحی بیوفیلیک در یک نگاه، تشخیص نیاز فطری انسان برای برقراری ارتباط با طبیعت به همراه پایداری و استراتژی های جهانی طراحی برای خلق محیط هایی است که واقعا بتوانند کیفیت زندگی را افزایش دهند (Stewart–Pollack, 2006:37).

پروفسور کلرت طراحی بیوفیلیک را مدل جدیدی از معماری سبز می داند که وعده داده است انسان ها را دوباره با طبیعت پیوند دهد.«.نیکوس سالینگاروس « و » کنت مسدن » طراحی بیوفیلیک را دانش اعصاب، محیط طبیعی

و طراحی ساختمان دانسته اند Salingaros , 2008:432 (

و آن را به عنوان یک علم میان رشته ای معرفی کرده اند. به طور کلی طراحی بیوفیلیک کوششی دقیق برای فهم و درک نیاز ذاتی بشر برای همبستگی و پیوند با دنیای طبیعی و تاثیر آن در طراحی و ساخت محیط های مناسب برای زندگی می باشد. این موضوع نسبتا به سادگی و راحتی قابل درک است، اما با این وجود دست یابی به آن فوق العاده مشکل است، چراکه محدودیت هایی هم برای درک کامل زیست شناسی بشر و جنبه های مختلف نهاد وسیرت او برای پیوند با جهان طبیعی وجود دارد و هم این که محدودیت های دیگری به خاطر ناتوانی ما برای انتقال این مفاهیم در طراحی ساختمان ها و محیط کار را برای ما دشوار می سازد (Kellert, 2008:3).

رویکردهای طراحی  بیوفیلیک

مبانی بیوفیلیک با استفاده از روش های مختلفی می تواند در طراحی متبلور شود، اما به طورکلی دو رویکرد اصلی را دربرمی گیرد:

  • رویکرد اول: استفاده مستقیم از طبیعت؛ به این معنی که تا می توانیم طبیعت و محیط طبیعی را وارد فضای انسان ساخت کنیم.از گیاهان، نور طبیعی و تهویه طبیعی در فضاهای معماری استفاده کنیم. مصالح طبیعی همچون: سنگ، چوب را برای ساخت جایگزین کنیم. عکس های مناظر طبیعی، نمادها و نشانه های طبیعت را درمعماری داخلی و تزیینات نما و فضاها مورد استفاده قرار دهیم. در همه این موارد طبیعت به شکل مستقیم و بدون واسطه درک می شود (65-Kellert, 2008:63).
  • رویکرد دوم: استفاده غیرمستقیم از طبیعت؛ رویکرد دوم به این صورت است که از ویژگی ها و خواص موجود در طبیعت در طراحی بهره برداری می شود. به طور مثال در ابتدا به پژوهش بر روی الگوی هندسی و پیچیده عناصر طبیعی می پردازد و سپس درجهت طراحی معماری یا سازه از آن استفاده می کنند و پیچیدگی مورد علاقه انسان­ها در محیط طبیعی را، در فضای معماری خلق می کنند. چنین مواردی به شکل غیرمستقیم و ذهنی درک می شوند )همان(.

عناصر طراحی بیوفیلیک

بیان مستقیم و غیرمستقیم بیوفیلیک در طراحی در 6 عنصر اصلی دست بندی و توصیف شده اند که به شرح ذیل می باشند:

  1. 1. ويژگي هاي محيطي: خصوصيات شناخته شده و ويژگي هاي محيط طبيعي مانند: گياهان، نورخورشيد، آب و … را شامل مي شود كه مي توان آن ها را در طراحي ساختمان در نظر گرفت.براي مثال: جهت استفاده از نورخورشيد، مي توان در طراحي حداكثر نور روز براي فضاهاايجاد كرد.
  2. شكل ها و فرم هاي طبيعي: نشان دادن شكل ها و فرم هايي كه در طبيعت يافت مي شود، ازتشبيه سازي و تقليد كردن از فرم هاي طبيعي كه بيشتر در نماي ساختمان ها و فضاهاي داخلي به كار گرفته مي شود. براي مثال: ستون هاي درخت شكل كه در فضاهاي داخلي براي نگهداري سقف استفاده مي شوند، احساس حضور در ميان درختان را بر مي انگيزند.
  3. الگوها و فرآيندهاي طبيعي: اين عنصر به جاي شبيه سازي و تقليد از فرم هاي طبيعي به بهره وري از الگو و عملكرد يافت شده در طبيعت مي پردازد. براي مثال: از آنجا كه عناصر طبيعت فراكتال هستند، با مطالعه طبيعت مي توان، اصول حاكم بر هندسه فراكتال را بدست آورد و با آن محيط ساخته شده را به وجود آورد.
  4. نور و فضا: فضاسازي و نورپردازي مناسب كه در هم تنيدگي نور، فضا و ماده را شامل مي شود، تنوع و جذابيت بودن در محيط طبيعي را تداعي مي كند. براي مثال: بازي نور و سايه درفضا، يادآور، سايه و روشني در طبيعت مي باشد.
  5. روابط مبتني بر مكان: ارتباط بين ساختمان و ويژگي هاي جغرافيايي، اكولوژيكي، تاريخي وفرهنگي مكان ساخت بنا را شامل مي شود كه بايد پيش از طراحي مورد مطالعه و در طراحي لحاظ گردند. براي مثال: تشخيص مصالح بومي و استفاده از آن ها در ساخت بنا.
  6. تكامل روابط انسان – طبيعت: گرايش فطري و ذاتي انسان به وابستگي به طبيعت و برقراري ارتباط با آن. براي مثال: تامين برخي از نيازهاي رواني انسان از طريق ارتباط با طبيعت.(kellert, 2008)

استراتژي ها و اولویت ­های طراحی بيوفيليک در منظرسازي و طراحی سایت

  1. تهيه مناظر طبيعی

پنجره ها بايد به شكلي طراحي و مكان يابي شوند كه آسان ترين و بهترين ديد را به مناظر طبيعي و محيط بيرون تامين كنند.

  1. مرز بين فضاهاي خالي و بيروني را از بين ببريد.

هرجا كه ممكن است، فضاهاي كار و زندگي را با استفاده از تراس، حياط مركزي، ايوان، رواق، عمارت تابستاني، بالاخانه و نيمكت هايي كه در پياده روها و سايت قرار مي دهيد، با طبيعت و محيط اطراف ساختمان تلفيق كنيد.

  1. اجتناب از مزاحمت جزئيات در ديدهاي زيبا و خوش منظر.

هنگام طراحي سيستم شيشه كاري و نرده گذاري راه هاي عبوري و ديگر جزئيات كه ممكن است براي ديد مناسب به طبيعت مزاحمت ايجاد كنند، با دقت منظره هاي زيبا را انتخاب كنيد و هر جا كه ممكن است از دخالت عناصر مزاحم جلوگيري كنيد.

  1. بيشترين مقدار ممكن نور روز را وارد ساختمان كنيد.

هرجا كه عملي است، ستيسم شيشه كاري بايد باشد، ديدهاي مناسب به مناظر بيرون را به وجود آوريد و الگوهاي هماهنگ نور، سايه، درخشش و … را كه در طول روز تغيير مي كندرا خلق كنيد. حتي ممكن استت كه پنجره هاي ستقفي باشتد كه بتوان حركت ابرها و الگوي آب و هوايي را ديد. براي جلوگيري از روشنايي خيره كننده، تاثيرات گلخانه اي و انعكاس شديد مي توانيد از تين تيبل گلاس ها براي پنجره هاي سقفي استفاده كنيد.

  1. پنجره هايي انعطاف پذير و قابل تغيير طراحي كنيد.

به ساكنان ساختمان اجازه دهيد كه با طبيعت حال حاضر اطراف خود همراه شوند و آن ها را در معرض نوسانات دمايي، عطر و بوهاي متفاوت گل و گياهان در بهار، تابستتتان و به طوركلي لمس طبيعت قرار دهيد.

  1. بام­هاي سبز

بر روي بام هايي با شيب كم فضاي سبز به وجود آوريد و براي آن دسترسي ديداري و فيزيكي تعريف كنيد.

  1. بسترهاي گياهي را در فضاي داخلي طراحي كنيد.

وارد كردن طبيعت به داخل ساختمان ايده اي فراتر از گلخانه ها و پاسيوها مي باشند. بسترهاي باز گياهان ستبز در فضاي داخلي موجب مي شود كه ساكنان ارتباط نزديكي با طبيعت برقرار كنند و به خصوص در بيمارستان ها باعث مي شتود كه شفابخش باشند واسترس بيماران را كاهش دهند.

8.. به ديوارهاي سبز و زنده و ديگر سيستم هاي حيات براي تصفيه آب و هوا در ساختمان توجه كنيد.

      سيستم ديوارهاي سبز يكي از روش هايي است كه از آن براي تصفيه هوا مي توان استفاده كرد.همچنين در بعضتي از ساختمان ها از ديگر سيستم هاي حيات براي تصفيه فاضلاب ها استفاده شده است. هر دوي اين روش ها داراي فوايد بيوفيليك هستند.

  1. آب در ساختمان.

با استفاده از آب مي توانيم فوايد ديداري و اكوستيكي بسياري بوجود آوريم. آب در ساختمان يادآور آبشارها و يا باران هاي بهاري براي ساكنان است.

  1. خلق حس پيچيدگي در طراحي بنا.

ارتباط بين تنوع و ريزه كاري البته با توجه به زير ساخت يك الگوي طبيعي و منظم مشخص يكي از عناصر مهم طراحي بيوفيليك است.

  1. هم به وسعت داشتن و هم به پناهگاه بودن ساختمان در طراحي توجه كنيد.

همانطور كه در ساختمان هاي فرانك لويد رايت مشتاهده مي شتود، تغييرات ارتفاع ستقف،فضاهايي را خلق مي كند كه محيط بيرون را تقليد مي كند و)فضاهاي باز و نوراني )نورروز( و همين طور فضاهايي بسته كه حس امنيت و حريم را براي ساكنين به وجود مي آورد(كه بيشتر اين فضاها سقف هايي كوتاه دارند(.

  1. تركيب فرم هاي ارگانيك در ساختمان ها.

دسته زيادي از شكل ها و فرم ها كه از طبيعت تقليد مي كنند مي توانند استفاده شوند كه تنوع و پختگي را در فضاها وارد كنند  (kellert, 2008).

استراتژي­ ها و اولویت­­ ها در طراحی بيوفيليک در طراحی داخلی

 

  1. پيراستن با استفاده از گلدان هايي با گياهان متفاوت.

استفاده از گلدان ها و باغ هاي كوچك به عنوان قسمتي از طراحي داخلي، استراتژي اي است كه ساكنان ساختمان را در ارتباطي نزديك با جزئيات طبيعي قرار مي دهد. با خلاقيت مي توان طبيعت را در تار و پود فضاهاي داخلي يافت، حتي با استفاده از مبلمان.

  1. تهيه مصالح طبيعي و كارهاي هنري طبيعي در ساختمان ها.

اين مورد به خصوص در مكان هايي كه ديد واقعي و مناستب به طبيعت ممكن نيست بسيار مهم است. در اين مكان ها مي توان از مصالح طبيعي مانند: چوب، سنگ و … و همچنين كارهاي هنري از طبيعت و مناظر آن استفاده كرد كه حس يك فضاي بيوفيليك را القا كند.

  1. يك سري توضيحات و تفاسير در قسمتي از طراحي داخلي قرار دهيد.

استفاده از يك سري نشانه ها و ديگر توضيحات در مورد ويژگي هاي بيوفيليك و عملكرد آن ها موجب مي شود كه ويژگي هاي بيوفيليك بهتر درك شوند و مورد قدرداني قرار بگيرند(kellert, 2008).

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه معماری و شهرسازی

09333358943