معماری بومی یا معماری بوم گرا چیست؟

بابایی و همکاران (1397)، در مقاله­ای با عنوان بوم گرایی در آثار معماران غیر ایرانی در دوره پهلوی اول، به طور موردی به بررسی دو مدرسه ی  (البرز و ایرانشهر) با هدف سنجش میزان زمینه­گرایی در معماری آنها می­پردازد. نتیجه آنکه مدرسۀ البرز در تهران بیشتر تحت تأثیر نظام حكومتی و سیاست­های تجدد طلبانه قرار گرفته است و هیچ قرابتی با معماری ایرانی و سنت­های آموزش در مدارس سنتی ندارد. مدرسۀ ایرانشهر كمتر تحت تأثیر نظام­های حكومتی قرار گرفته و از تغییر و تحولات موجود در پایتخت مصون مانده است و تا حدودی توانسته است پاسخی مناسب به زمینۀ خود بدهد و قرابت بیشتری (نسبت به مدرسۀ البرز) با زمینۀ خود داشته باشد.

شاه تیموریان و همکاران (1391)، در مقاله­ای با عنوان رهنمودهای طراحی برای ساختارهای جدید در زمینه‌ی تاریخی، به بررسی اصول و رهنمودهایی برای طراحان جهت دستیابی به طراحی­های جدید، در زمینه های تاریخی می­پردازد. روش تحقیق آن تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات منابع مکتوب و کتابخانه­ای می­باشد. و در آخر دیاگرامی از عواملی که می­بایست در طراحی ساختارهای جدید مورد توجه قرار گیرند ارائه شده که شامل پنج شاخص کلی است. طراحی بناهای جدید  می بایست سازگار با زمینه­ی تاریخی موجود در نظر گرفته شود. باید توجه داشت درک زمینه و سازگاری با بناهای مجاور، هرگز بر تقلید صرف متکی نبوده و از یک معماری معاصر جلوگیری نمی­کند و در حقیقت معماری معاصر موفق به آن نیاز دارد.

برنت سی (1383)، در کتاب معماری زمینه­گرا، به بررسی و تحلیل نمونه ­های موردی موجود پرداخته است. او خود به تنهایی اقدام به عکاسی و گشت زنی در سایت­ها جهت پیدا کردن ساختمان­های همساز با زمینه­ی معماری، کرده است. او در معماری زمینه­گرا به مقوله­ی سبک­های معماری و چگونگی ایجاد هماهنگی میان ساختمان­های مجاور (مربوط به دوره­ها یا سبک­های مختلف) می­پردازد و نتیجه اینکه، آنچه در یک بافت و زمینه، موفق به نظر می­رسد در زمینه­ای دیگر که حتی مشابه نیز می­نماید، چندان مناسب نیست.

الکساندر (1389)، در کتاب شهر درخت نیست هدف نهایی طراحی را رسیدن به فرمی می­داند که درست بودن آن در سازگاری با زمینه برقرار می­شود. او طراحی را تلاش برای رسیدن به سازگاری میان فرم و زمینه می‌داند. این سازگاری میان فرم و زمینه را مانند تنظیم نت موسیقی می­پندارد که عبارت خاص باید در جای خاص و درستی از آن متن موسیقی قرار داده شود، از این رو ذهن و عمل طراح نیازمند خوانایی برنامه گونه­ای می­باشد تا خوانایی فیزیکی در قدم نهایی حاصل گردد.

عسکریان فرد و همکاران (۱۳۹۴)، به بررسی معماری زمینه‌گرا و تاثیر آن بر شکل‌گیری فضاهای مسکونی در شهر زواره پرداختند. هدف ازاین پژوهش بررسی مبانی ساخت و توسعه مسکن در بافت قدیمی شهرزواره است. نتایج بدست آمده از این پژوهش مبنی بر آنست که تحلیل و بررسی­هایی که به منظور کشف ویژگی‌های مسکن در این شهر انجام پذیرفته دلالت بر این نکته است که بافت مسکن قدیمی بر اساس معیارهای مشخص و اهدافی معلوم براساس نیازهایی تعریف شده است و همچنین با رعایت جوانب کامل اعتقادی و ایدئولوژیکی زمان خود ساخته شده و به هیچ وجه تناقضی در خصوص انطباق با مسائل مطروحه وجود نداشته است. بنابراین رویکرد به گذشته در معماری می‌تواند در طراحی با رویکرد زمینه‌گرایی منطبق باشد.

رضاپورطوری و همکاران (1395)، نیز در پژوهشی به بررسی ایجاد هویت در مجموعه‌های مسکونی شمال ایران با استفاده از معماری زمینه‌گرا پرداختند. هدف از این پژوهش بررسی نقش معماری زمینه­گرا در ایجاد هویت و حس تعلق در مجموعه مسکونی شمال ایران است. بررسی‌ها نشان می‌دهد طراحی مجموعه مسکونی با توجه به زمینه و فرهنگ سکونت جامعه می‌تواند موجب بازگرداندن هویت مختص منطقه به مجموعه و در نتیجه افزایش حس تعلق گردد.

علیزاده، و همکاران (1395)، نیز در پژوهشی به بررسی طراحی مجتمع مسکونی با رویکرد زمینه‌گرایی و تأثیر آن بر سیمای شهری پرداختند. از نظر نویسنده، مطالعه بناها یا فضاها در ارتباط با عوامل محیطی آن است و هرگونه تغییر و دخالت در آن­ها نیز به این عوامل وابسته می­باشد. ساختارهای جدید که بیانگر تاریخ هنر و معماری در هر دوره خاصی است به حکم پویایی و حیات یک شهر زنده، در شهرها جلوه می‌کند و عدم احداث ساختارهای جدید در بافتهای شهری حیات و پویایی آنرا به ایستایی سوق خواهد داد. زندگی جدید چون علم فنی جدید اجازه تصویر برداری مصنوعی از شهر ها را ممکن نمی‌کند، اما بازشناسی آنها با آزمون آنچه که به طور اساسی در آفرینش آنها بوده و تطبیق آن با شرایط جدید لازم است. هر نسلی باید نمادهای قدیمی را که از نسل قبل به او رسیده است ، مجددا تعریف کند و مفاهیم قدیمی را با عبارات عصرخود دوباره تبیین کند، چرا که معماری بیان فضاست به نحوی که در مشاهده کننده تجربه معینی از فضا در ارتباط با تجارب پیشین و آتی ایجاد کند.

 

انجام پایان نامه معماری

 

رویکردهای جهانی به بوم گرایی

تا قبل از تدوین دکترین مرمت که سابقه آنها به اواخر قرن نوزدهم میلادی باز می­گردد، به لحاظ ابعاد کم تغییرات در هنجارهای اقتصادیف اجتماعی و فرهنگی جامعه جهت­گیری مشخصی در نحوه برخورد با زمینه­های کالبدی وجود نداشت(قدیری، ۱۳۸۵). طرح مبانی حفاظت و مرمت آثار تاریخی که در قرن نوزدهم امکان بروز و ظهور یافت با نظرات افراطی لودوکاو جان راسکین آغاز گشت. لدوک ضمن لزوم تخریب و بازسازی، به بازگرداندن بنا به شکل اصلی آن جهت یکپارچه کردن و در سبکی مشخص قرار دادن بنا معتقد بودند. اما در مقابل راسکین، مرمت محطاطانه تاریخی را با روحیه ای کاملا رومانتیک مورد توجه قرار می داد. این اندیشه ها در دوره های بعد با نظرات بویی تو در خصوص افزودن بناهای گذشته تکمیل داشت.

در کنار نظریه های وی که با اعتقاد به عدم تقلید از سبک های معماری گذشته بر لزوم ایجاد تفاوت بین سبک های قدیم و جدید تاکید می کند. کامیلوسیت توجه به ویژگی های یک زمینه کالبدی و تاریخی و دستیابی به الفبای مرمت را به عنوان راهنمایی برای معماران عصر حاضر ضروری می داند. اما نخستین فردی که نظریات مدون خود را در مورد ساختارهای جدید مطرح می شازد، جیووانونی است. جیووانونی بر عدم ساخت بنای مدرن در کنار بنای تاریخی و در یک زمینه کالبدی سنتی ، به دلیل اهانت به سبک آن تاکید و در عین حال، به اخذ سبک بنای تاریخی و زمینه کالبدی و ارایه آن به صورت ساده و خلاصه شده توصیه می کند. تمام گفته­ها و تجربیات وی در طی سال های قبل از کنفرانس آتن در اذهان اصحاب فرهنگ، معماران و باستان شناسان اثر گذاشته بود و سرانجام توانست در وضع تدوین کنگره بین الملل آتن ، نقش و تاثیرات بسزایی داسته باشد (شاه تیموری، ۱۳۹۱).

 

عوامل تشکیل دهنده زمینه کالبدی

با توجه به اینکه تاکید این پژوهش بر بومیی کالبدی است لذا پارامترهای تشکیل دهنده زمینه کالبدی را معرفی و مورد بررسی قرار می­دهیم. این پارامترها مطابق جدول زیر معرفی شده است.

پارامترهای تشکیل دهنده زمینه کالبدی

 

خط آسمان

خط آسمان فصل مشترک تاج بنا با آسمان است. انتهای جداره، جایی است که از لحاظ بصری جداره به آسمان می رسد و اصطلاحا لبه برخورد به آسمان یا خط آسمان نامیده می­شود. این لبه در مقابل لبه برخورد به زمین جای دارد. (چیتگرها، ۱۳۹۰: ۲۴) خط آسمان یکی از عناصر پایه و مهم سیمای خیابان به شمار می رود، حد جدایی جداره کالبد خیابان از آسمان است و در واقع فصل مشترک سطح جداره با آسمان می باشد. اجزاء خط آسمان خط پایه و خط ترکیب است. خط پایه خطی است که جداره مسطح بنا به آن ختم می گردد. خط ترکیبی خطی است که حد نهایی جداره خیابان یا بام و … را مشخص می­کند.

 

خط آسمان

خط آسمان

 

خط زمین

خط زمین محل برخورد جداره با کف و سیر است. خط زمین می تواند به صورت صاف یکنواخت باشد و یا به صورت شیبدار و پلکانی؛ که صاف یا شیبدار بودن سطح بستگی به موقعیت زمین و نحوه طراحی جداره دارد.

خط ساختمان

میزان پیش آمدگی یا عقب نشینی از جداره به عنوان خط ساختمان مطرح می­شود که این پیش آمدگی و عقب نشینی برای ایجاد تنوع در جداره تاکید در بخش هایی از جداره و همچنین با توجه به عملکرد جداره میباشد.

 

تناسبات

تناسبات صفحه اصلی نما ساختمان ها در جداره خیابان بایستی مورد بررسی قرار گیرد. نسبت طول به عرض نمای هر ساختمان، بایستی در تعادل با نسبت کلی نمای دیگر ساختمان ها باشد. برای مثال اگر ساختمانی بیش از حد تناسب افقی داشته باشد، با نسبت کلی جداره در تعادل نیست و همچنین می تواند ایجاد یکنواختی کند.

 

تناسبات در زمینه کالبدی

 

زمینه جداره و سبک معماری

زمینه جداره به جنبه های عمومی معماری، رنگ و تکرار اجزاء و عناصر کالبدی اطلاق می گردد که در کل جداره خیابان حضور دارند و عامل وحدت و هویت بخشی به آن محسوب می گردد. در شهرهای گذشته رنگ های طبیعی مصالح محلی که بناها به وسیله آن ساخته می­شد به شهر چهره ای هماهنگ و همگون می داد و با روحیه، اقلیم و فرهنگ مردم نیز بیشتر تطبیق می­کرد، به این ترتیب، رنگ هر شهر جنبه ای از هویت آن محسوب می­شد (بهزادفر، ۱۳۸۶ : ۶۲).

ریتم

خطوط نمای جداره می توانند ریتم هایی را در جهت افقی و یا عمودی ایجاد کنند. وجود تعادل در این ریتم ها می تواند به غنای بصری جداره کمک کند. خطوط افقی جداره از چهار دسته خط تشکیل شده­اند. خط پایه یعنی تقاطع دو س طح کف و بدنه، خط انتهایی طبقه اول، بالای مغازه ها و ورودی ها، خط فوقانی طبقات، خط آسمان خطوط عمودی از امتداد کنار روزنه­ها یا امتداد عنصر عمودی در نما تشکیل می شوند. گاه در جداره خطوط عمودی آنچنان غلبه ای بر خطوط افقی می یابند که خطوط افقی کاملا نادیده گرفته می­شوند.

دانه بندی

هر جداره از ترکیب چندین نمای مستقل و یا نمای قطعات تفکیکی متفاوت تشکیل شده است. برای نمایش عرض قطعات، می­توان از لبه نماهای مجاور به عنوان مبدا استفاده نمود. فاصله میان دو لبه یک نما با نماهای مجاور، عرض قطعه را مشخص می­سازد.

 

تخلخل

وضعیت متعادل نسبت پر و خالی در جداره ها می تواند هماهنگی نسبی را پدید آورد و با طراحی مناسب، غنای خاصی به محیط ببخشد. وجود تخلخل در طبقه بالای همکف؛ سایه روشن های مطلوبی را ایجاد می کند. یکی از تخلخل هایی که در برخی جداره ها مشاهده می شود کنسول می باشد. کنسول، حجمی است بیرون زده در ارتفاعی از سطح بدنه که تمامی سطوح آن بسته می باشند. کنسول­ها از عناصر حجمی یک جداره هستند که بسته به نوع و ارتباط مابینشان ایجاد ریتم یا تأکید در جداره می­نمایند. در طراحی کنسول هماهنگی بین اجزاء کنسول و اجزاء جداره ضروری است (چیتگرها، ۱۳۹۱).

 

 ترکیب­ بندی پنجره ­ها

روزنه ها فضاهای ارتباطی درون و بیرون جداره اند، از قبیل پنجره ها، بازشوها و … که شفاف بوده و عبور نور را باعث می­شوند. جا دادن و ترتیب روزنه ها در جداره باعث تقویت و یا تضعیف بدنه می­شوند و به بدنه وحدت داده و یا آن را از میان می­برد. یکی از مواردی که در سازماندهی روزنه ها بایستی به آن توجه شود، مساله ایجاد تعادل در نما است، که برای دستیابی آرامش در نما، تمامی نیروهای بصری در یک نما باید یکدیگر را خنثی نمایند، یعنی جمع نیروهایی که در یک جهت قرار می­گیرند باید باجمع نیروهای جهت دیگر به حال تعادل درآیند.

رنگ و بافت مصالح

یکی از عناصری که به دلیل پوسته ای بودن به راحتی قابل تنظیم بوده و در ضمن تاثیر زیادی در ایجاد هماهنگی بین ابنیه دارد، مصالح نما و بافت و یا نوع پرداخت و بکارگیری آن می باشد. نکته دیگر رنگ است که در اغلب کشورهای جهان نیز جهت حفظ هویت شهری و ایجاد تمایز بین ابنیه خاص مسکونی به شدت تحت کنترل قرار می گیرد. البته در جایی که از نظر کاربردی و تیپولوژی تمایز بین طبقه همکف و طبقات بالاتر وجود دارد، مصالح، بافت و رنگ در طبقه همکف و در بالا به طور متمایز قید خواهد شد. رنگ و مصالح از عوامل کلیدی در انطباق تو سعه های میان افزا با بستر و زمینه محسوب می­گردند.

 

کنترل ارتفاع و حجم توده

یکی از روش های کنترل ارتفاع، محدودیت های ارتفاعی است. کنترل حجم ساختمان با تعیین حداکثر ابعاد افقی یا سطح  زیر بنا نیز بر ارتفاع ساختمان ها تاثیر می گذارد، اما تاثیر آن چندان قابل پیش بینی نبوده و خود تحت تأثیرش رایط متغیر حاکم بر بازار تغییر می کند. قرار گرفتن ساختمان های مرتفع بزرگ و جدید در بین ساختمان­های تجاری قدیمی­تر و نسبتاً کوچکتر،

مشکلی است که عمدتاً در بسیاری از شهر ها به چشم می خورد. در مناطق باز حومه ای مشکل را می­توان با بکارگیری سبزینه بیشتر در فضای بین ساختمان های بزرگ و کوچک از نظر پنهان داشت، اما در مناطق شهری که ساختمان ها دارای مرز مشترک هستند، قرار گیری فرم ها و ساختمان های بزرگ و کوچک در کنار هم موجب بروز عدم هماهنگی است. در چنین صورتی یک ساختمان کوچک، هرچند دارای معماری عالی و با ارزشی باشد مانند باقی مانده زشتی به نظر میرسد که تخریب آن به دست فراموشی سپرده شده است. استفاده از زوایای دید اساسا برای حفظ یک مقیاس خاص می تواند مورد توجه قرار گیرد. زوایای دید، سازنده را مستلزم می دارد که ارتفاع مازاد بر ارتفاع مجاز بدنه ساختمان را از نظر عابرین پنهان دارد. زوایای دید برای احداث ساختمان های جدید در مناطق تاریخی که حفظ مقیاس منطقه حائز اهمیت است بسیار مفید می­ باشد.

 

سفارش انجام پایان نامه معماری

09333358943