Skip to main content

مدرنیسم و پست مدرنیسم در معماری

در طرّاحی و برنامه‌ریزی شهری، مدرنیسم و پست مدرنیسم در معماری در تلاش برای بهتر، سالم تر و مفیدتر کردن شهرها است. این تلاش با اقداماتی برای بهبود سلامت عمومی از اواخر قرن 19 آغاز شد؛ فعالیتی که با عنوان نوسازی شهری معروف شد. در چارچوب این نوسازی، شهرها به نوعی منطقه بندی شدند و این منطقه بندی از اصول و مبانی الگوهای برنامه ریزی شهری شناخته شد (متولی، شیخ اعظمی به نقل از تام ترنر؛ 1392: 54). از وجوه بارز معماری، توجه به ساختمان‌ها و فضاها برای افراد است، چیزی که سبب انزوای انسان معاصر گردید و با تحت تأثیر قرار دادن نمادهای شهری معضلاتی را به وجود آورد که از جمله آن‌ها می توان به اهمیّت یافتن مسکن فردی، آپارتمان نشینی و عدم توجّه به عرصه های عمومی و جمعی برای گذران اوقات فراغت اشاره کرد (همان).

 

پست مدرنیسم

پست مدرنیسم، جنبشی انتقادی در هنر و معماری است که در اواخر قرن بیستم از مدرنیسم نشأت گرفته است. «جین جیکوب» در کتاب مرگ و زندگی شهرهای آمریکایی بزرگ انتقادهای پایداری را از توسعه برنامه‌ریزی شهری مدرنیسم کرد؛ به طوری که آن گذار از مدرنیسم به پست مدرنیسم را در برنامه‌ریزی شهری نشان می‌داد. یکی از رویکردهای اساسی پست مدرنیسم در برابر مدرنیسم، بازگشت تاریخی به سنّت های برنامه‌ریزی شهری در برابر اعتقاد مدرنیستی به اشکال و فرایندهای جدید شهرسازی نظیر اختلاط کاربری‌ها در برابر منطقه‌بندی آن است (متولی، شیخ اعظمی به نقل از هیرت؛ 1392: 54).

 

مکتب مدرنیسم

در این باره برنامه ریزان شهری از جمله نخستین کسانی بودند که مکتب مدرنیسم را مورد انتقاد قرار دادند. آنان در رویارویی با چهارچوب نظری مدرنیسم در (برنامه ریزی مسکن، کار، رفت و آمد و اوقات فراغت) مطالعات شهری را در قالب مفاهیمی چون خوشه های شهری، جابه جایی جمعیّت و مسکن بررسی کردند. در انتقاد به این فضای که مباحث مردم شناسی وارد عرصه مطالعات شهرها شد و بدین ترتیب مکتب پست مدرنیسم پا به عرصه وجود گذارد. اگر در شهرسازی مدرنیسم، اقتصاد، کالبد، اجتماع و فرهنگ در شهر به دنبال تحلیل های جدای از هم بودند و برنامه‌ریزی شهری نیز تأکید بیش تری بر اشکال هندسی و کالبدی داشت، در شهرسازی پست مدرن با تکیه و اعتقاد بر این که ساخت شهر نیاز به نگرش بین رشته ایی دارد، همان طرح ها و الگوهای جدید مدرنیستی با اصلاحی بر این طرح ها مورد استفاده قرار می گیرند؛ اما برنامه‌ریزان پست مدرن در راه حل ها، با تکیه بر نظرخواهی و مشارکت مردم، سعی بر انعطاف پذیری بیش تر طرح ها دارند بنابراین شاید بتوان گفت که شهرسازی پست مدرن در تداوم نوع مدرن هستند، نه در تقابل با آن (همان).

 

سازمان فضایی شهر در دوره مدرنیسم

با وقوع انقلاب صنعتی، ساخت صنعتی در تمامی صنایع مطرح شد. صنعت ساختمان نیز از این رویداد متاثر گشت. معماری مدرن تحت تاثیر انقلاب صنعتی به ساخت و ساز صنعتی، استاندارد سازی و تولید انبوه روی آوردو ساخت بناهای مشابه در اقصی نقاط جهان بدون در نظر گرفتن عوامل اقلیمی، محیطی و فرهنگی دلیلی بر این ادعاست. بنابراین از زمان مدرنیته با تکیه بر خردگرایی و عقل مداری محض، نیازهای عاطفی و معنوی و روحی انسان نادیده گرفته شد و بازتاب این دیدگاه در معماری به عملکردگرایی منجر گردیده و کیفیت زیست را به بن بست رسانید (احمدی؛ 1372: 36 ) جهان مدرن با تکیه بر خردگرایی آسایش انسان معاصر را تحت تاثیر قرار داده و او را یک ماشین منزوی ساخته است. عقل مدرن بیش از آن که در خدمت انسان قرار گیرد، انسان را در بند زندگی ماشین اسیر کرده و خصوصیات انسانی او را تحت الشعاع قرارداده است الکساندر معتقد است، در مقطعی از معماری مدرن به مظروف معماری توجه مفرط شد و اکتفا به بخشی از زندگی انسان یعنی کارکردهای مادی و جسمانی، نهضت مدرن را از پدید آوردن فضاهای در خور زندگی کامل انسانی یعنی فضاهای زنده و سعادت بخش، ناتوان ساخت. مهمترین ویژگی معماری مدرن کشف جدید از مفهوم فضاست. فضا بعنوان کیفیتی مثبت درکنار مثلث ویتروویوس قوام تازه ای را از معماری مدرن پی ریخت. در این مفهموم فضا زمینه ای سه بعدی است که اشیاء در آن قرار می گیرند و دارای جهت و موقعیت نسبی هستند. پس در عصر مدرن تحولات فضا همواره نتیجه تحول در عناصر تعریف کننده فضا بوده که امکان خلق فضاهای سیال را به دلیل وقوع انقلاب صنعتی و پیشرفت در تولید مصالح جدید بوجود آورد (سجادزاده و ارفع نژاد، ۱۳۹۴).

 

سازمان فضایی شهر در دوره پست مدرنیسم

دوران مدرن نقطه آغاز تجربه فضا بدون حضور جسم بود. تا پیش از مدرن انسان همواره در بند تجربیات فضاهای عینی وابسته به جسم بود ولی بعد از آن به دلیل اختراع ماشین، هواپیما و غیره امکان تجربه ی فضا ورای تجربه جسمی فراهم شد، از این رو به تدریج تفکراتی در زمینه فضای معماری در ورای مکان شروع به شکل گرفتن کرد که آثار آن به دوران پست مدرن رسید. چنانچه گروه معماری))کوپ هیمل بلاو(( می گوید: معماری در ورای فضا آغاز می شود، یا معماری در جایی آغاز می شود که فضا پایان پیدا می کند. منظور آنها این است که معماری معاصر از ورای تجربه جسمی متعارف فضای انسان آغاز می شود )هل فروش، 32:1383). در واقع امروزه این فضاست که بر ناظر مسلط می شود و به او احساس منفعل بودن، عدم درک مکان و حتی پرسپکتیو می دهد (بانی مسعود، 97:1388). در تجربه های نوین، تعاریف هندسی جدید امکان ایجاد فضاهای با خصوصیات ویژه را فراهم می کند که در آنها به واسطه رابطه های هندسی مرز میان درون و بیرون از بین می رود. برای مثال (نوار موبیوس) با خصوصیت ویژه خود، رابطه بین درون و بیرون را وارونه می کند که این در واقع نوعی بی مرزی در فضا ایجاد می کند (سجادزاده و ارفع نژاد، ۱۳۹۴).

 

پژوهشگران برتر

مشاوره انجام پایان نامه معماری و شهرسازی

0990-135-4771

 

ثبت سفارس