مفهوم توسعه پایدار
در عصر مدرن تأمین رفاه جامعه سرلوحه توسعه بود، امّا با مطرح شدن مباحث مربوط به رابطه میان انسان، محیط زیست و توسعه در دهه ۱۹۷۰، مفهوم توسعه پایدار مورد توجه جدّی قرار گرفت. با فعّالیتهای علمی دانشگاهها و متخصصّان علوم انسانی در کنار کمیسیونِ جهانیِ «محیط زیست و توسعه» سازمان ملل در سال ۱۹۸۷، اصولی برای توسعه پایدار تعیین گردید. امّا ورود رسمیِ مفاهیم توسعه پایدار به مسائل روز جهان در سال ۱۹۹۲ در کنفرانس محیط زیست و توسعه ریودوژانیرو اتفاق افتاد. شهرنشینی بعنوان یکی از چهار رکن اصلیِ دنیای کنونی، باعث شده تا مباحث میان رشته ایِ مختلفی در شهرسازی برای نیل به توسعه پایدار مد نظر قرار گیرد (امروزه شهرها بعنوان متن مناسبی جهت تحقق سیاستهای توسعه پایدار در نظر گرفته میشود)، که مهمترین آنها اقتصاد، محیط زیست و جامعه است. البته معماری با رویکرد پایداری نیز از مؤلّفههای پایداری شهر است که در متن آن از مفاهیم مشترکی تبعیت مینماید. محیط زیست، اقلیمِ زیستی و تغییرات آن، کاهش مصرف انرژی، ساختمان سبز و مسائل بوم شناختی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در شکل گیری رویکردهای معماری پایدار در لایههای گوناگون فرایند طراحی، فرایند ساخت و تولید مصالح میباشند. مفهوم معماری پایدار در ادامه گزارش گرُوهالم برانتلَند در سال ۱۹۸۷ بروز مینماید و عمدتاً بر دو اصل تکیه دارد؛ گروهی که به طراحی ساختمان بر اساس ارتباط و تأثیر آن بر محیط زیست توجه داشته و گروه دیگری که به کاهش مصرف انرژی در ساختمان اشاره دارد. بررسی جریانهای گوناگون طراحی پایدار معماری و معماریِ پایدار جهت دستیابی به دستورالعملهای راهبردیِ اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی پایدار، نیازمند شناخت مفاهیم پایداری و مطالعه تجربیات اجرائی چهار دهه اخیر است. آنچه در مورد اصول و روشهای معماری پایدار میتوان مطالعه کرد عمدتاً در نشریات علمی و قوانین ساختمانی کشورهای پیشرو (آلمان، آمریکا، کانادا، دانمارک ،…)در این زمینه و تجربههای عملی آنها قابل بررسی است (نوری فرد آزاده,فرضیان محمد,1387). بعد از کشاورزی ساختمان دومین صنعت بزرگ در دنیا است. آلودگی ناشی از سرمایش و گرمایش ساختمانها و ساخت مصالح ساختمانی از آلودگی ماشینها فراتر میرود و سر چشمههای تمام شونده را به سرعت مصرف میکند. سخن از پایداری در معماری را میتوان به تصور طراحی ساخت و سازهای آینده تعبیر کرد. آن هم نه تنها بر پایداری فیزیکی ساختمان بلکه با پایداری و حفظ این سیاره و منابع آن. بر این اساس میتوان پایداری را بر پایه الگویی تصور کرد که در آن مواد و مصالح و منابع در دسترس بیش از هدر دادن یا نادیده گرفته شدن با کارایی بیشتر به کار گرفته شوند و به عبارتی بر قابلیت ساختمان برای تلفیق عوامل محیطی و جوی و تبدیل آنها به صورت کیفیتهای فضایی و آسایش و فرم تمرکز کرد. معماری پایدار و فناوری پیشرفته بیان و ابراز دستاوردهای علمی و فنی همواره از وظایف توسعه معماری مدرن بوده است و مدرنیستهای اولیه به فناوری به مثابه نیرویی که تغیر را موجب میشوند توجه میکردند که در گذر زمان دارای جنبهای انتقادی گردیده و در مواردی منجر به خلق فضاهای خنثی انعطافپذیر و بیمصرف شده است.
طراحی پایدار
یکی از راه حلهای دسترسی به توسعه پایدار که در ارتباط با الگوهای ساخت و طراحی در زمینههای گوناگون زندگی بشری، شامل طراحیهای صنعتی، ساختمانی، شهری و… است هدف از طراحی ساختمانهای پایدار کاهش آسیب آن بر روی محیط و منابع انرژی و طبیعت است، که شامل قوانینی میباشد که عبارتند از : ۱-کاهش مصرف منابع غیرقابل تجدید ۲-توسعه محیط طبیعی ۳-حذف یا کاهش مصرف مواد سمی و یا آسیب رسان بر طبیعت در صنعت ساختمان ساز بنابراین ساختمانی که کمترین ناسازگاری و مغایرت را با محیط طبیعی پیرامون خود و در پهنه وسیع تر با منطقه و جهان دارد طراحی سبز، طراحی بر اساس حساسیتهای محیطی، طراحی اکولوژیکی، طراحی با طبیعت و … عناوینیاست که امروزه در نتیجه تجدید نظر در ارتباط با الگوهای ساخت رایج به وجود آمده است. به طور مثال میتوان طراحی سبز را در درون مثلثی در نظر گرفت که در سه رأس آن انرژی، اقلیم و اکولوژی قرار دارد. در جایی که انرژی عامل قالب میشود، پیدا خواهد کرد. اینگونه است که یک خانه شهری با یک خانه روستایی متفاوت میشود؛ بنابراین طرح نهایی منطقهای در داخل این مثلث است که با توجه به غالب بودن یکی از رئوس به آن سو گرایش پیدا میکند.( صیادی احسان). طراحی یک بنای پایدار با رویکرد توسعه پایدار بر شش اصل استوار است:
– حفظ انرژی
بنا باید طوری ساخته شود که نیاز ساختمان به سوختهای فسیلی را به حداقل برساند.
– هماهنگی با اقلیم:
بنا باید طوری طراحی شوند که با اقلیم و منابع انرژی موجود در محل احداث هماهنگی داشته و کار کند.
–کاهش استفاده از منابع جدید:
ساختمانها بایستی به گونهای طراحی شوند که میزان استفاده از منابع جدید را تا حد ممکن کاهش داده و در پایان عمر مفید خود برای ساختن بنای جدید، خود به عنوان منبع جدید به کار روند.
– برآوردن نیازهای ساکنان:
در معماری پایدار برآورده شدن نیازهای روحی و جسمی ساکنان از اهمیت خاصی برخوردار است.
– هماهنگی با سایت:
بنا باید با ملایمت در زمین سایت خود قرار گیرد و با محیط اطراف سنخیت داشته باشد.
– کل گرایی:
تمام اصل معماری پایدار باید در یک پروسه کامل که منجر به ساخته شدن محیط زیست سالم میشود، تجسم یابد.( زندیه مهدی, پروردی نژاد سمیرا,1389)